گزارش روزنامه جام‌جم از کارزار منع حیوان‌آزاری:

وحشت حیات‌ وحش از انسان

صدای خنده‌های آن دو، به وجد آمدن‌های حال به‌هم زنشان،‌ آن پایی كه روی پدال گاز فشار می‌آورد، مردی كه مرد پشت رُل را به‌سریع‌تر راندن تشویق می‌كرد، آن آرم اعصاب خردكن تویوتا كه بوی پول و بی‌خیالی می‌داد و روی رمل‌ها بالا و پایین می‌رفت، آن شن‌های نرم كه تویوتا راحت زیر شاسی‌های بلندش له‌شان می‌كرد و آن شن‌های روان كه برای «كل» شده بودند عین باتلاق، آن كل زیبا، آن كل خوش‌اندام و خوش‌تراش كه داشت می‌دوید و سم‌هایش توی شن‌ها پیچ می‌خورد، كلی كه ترسیده بود و برای زنده ماندن می‌گریخت همه‌اش شده است یك فیلم پر از شكنجه كه قلب‌های مهربان و صاحبان عقل سلیم را غمزده می‌كند. «كل» عزیز! می‌دانیم كه مرده‌ای و دیگر نمی‌توانی نفس بكشی. عكس جسدت را حالا خیلی‌ها دیده‌اند و دیده‌اند كه به پهلوافتاده‌ای روی شن‌های كویر مرنجاب و داری خواب زندگی می‌بینی. حیف شدی كل نازنین.
شهرستان آران و بیدگل جایی محصور میان دریاچه نمك،‌ كویر مسیله، دریاچه حوض‌سلطان و حوض مره و پارك ملی كویر كه جزو 10نقطه مورد علاقه كویر دوستان و عاشقان آفرود است از بدحادثه محل عبور این كل هم بوده است. كل اما چه تقصیری دارد؟ جایی كه او بوده پناهگاه حیات‌وحش یخاب آران و بیدگل، در منطقه چاه چرخی بوده. پناهگاه حیات‌وحش می‌دانید یعنی؟ یعنی جایی كه پناه حیوانات است و باید آنجا آرام بگیرند،‌ یعنی خانه خودشان، نه جایی كه دلهره داشته باشند، نه جایی كه به چنگ چند آفرودسوار بی‌مسؤولیت بیفتند و آن‌قدر بدوند و استرس بكشند كه بمیرند.
فرماندار آران و بیدگل گفته است در این فصل كه زمان جفت‌گیری است این کل از صخره‌ها و كوهستان‌های مرتفع پایین آمده تا برود پی جفتش، ولی گیر این دو مرد افتاده و جان داده. خوشبختانه این دو دستگیر شده‌اند و پرونده‌شان می‌رود به مراجع قضایی برای مجازات،‌ البته اینها برای جانوری که از دست رفت زندگی نمی‌شود، همان‌طور که چند سال پیش برای آن آهوی زیبا نشد.
هفت سال پیش ماموران پاسگاه انتظامی صالح‌آباد دامغان پس از مشكوك شدن به یك پراید و متوقف كردن آن، در بازرسی از صندوق عقبش آهوی زنده‌ای را دیدند كه به‌شدت در حال نفس نفس زدن بود. راننده می‌گفت با آهو تصادف كرده و می‌خواهد برای درمان پیش دامپزشك برود، ولی شواهد نشان می‌داد آهو از شدت خستگی دچار پارگی طحال و پرخونی ریه‌ها شده است. آهو دقایقی بعد جان داد و راننده اعتراف كرد با موتورسیكلت به قدری دنبالش كرده كه حیوان از نفس افتاده و حالا پس از گذشت هفت سال، این ماجرا و ماجراهای مشابه همچنان ادامه دارد.
آنچه بر خرس‌ها و توله شیرها رفت
خرس مادر و توله‌اش را در حالی كه اجسادشان سوخته بود در میانكوه فلارد پیدا كردند، همین چند روز قبل در چهارمحال و بختیاری. محیط‌زیست استان این روزها دنبال عامل این حادثه و اثبات دست داشتن انسان‌ها در این مرگ است، اما مگر سوزاندن اجساد می‌تواند كار موجودی به غیر از انسان باشد؟
برایتان نگوییم از آن توله شیر پنج ماهه كه در بانه كردستان مثلا زنده ولی شبیه یك جسد پیدا شد و حالا دامپزشكان دارند تیمارش می‌كنند؛ توله خرسی با چشم‌های معصوم كه داستان زندگی كوتاهش پر از ابهام است، ولی گفته شده قاچاقی وارد ایران شده و قرار بوده زینت باغ شخصی یك نفر از ما بهتران باشد.
این دو خبر در كنار فاجعه مرگ كل در كویر مرنجاب البته قطره‌ای مقابل اقیانوس وسیع آزار و اذیت حیوانات در كشورمان است كه زیر چتر امن بی‌نظارتی‌ها و آسمان آبی مجازات‌های اندك  هر روز رخ می‌دهد و خیلی وقت‌ها صدایی هم از آنها بلند نمی‌شود.
ناظران كه در ساختمان‌های عریض و طویل حفاظت از محیط‌زیست نشسته‌اند و بر صندلی‌های ریاست و مسؤولیت تكیه زده‌اند نیز البته مزید برعلت‌اند و همین كه انتقادی متوجه‌شان نباشد و چنین كشتارها و حیوان‌آزاری‌هایی در حوزه استحفاظی‌شان رخ نداده باشد، آرام می‌شوند كه این نیز بر آتش حیوان‌آزاری در كشورمان می‌دمد. مصداق بارزش توضیحات مدیركل حفاظت محیط‌زیست استان اصفهان بعد از فاجعه كویر مرنجاب كه به تلویزیون گفت، این اتفاق خارج از محدوده حفاظت‌شده محیط‌زیست روی داده است یا گفته‌های مسؤول روابط عمومی حفاظت محیط‌زیست چهارمحال و بختیاری بعد از غائله مرگ خرس‌ها كه به جد تاكید كرد كه این حیوان‌كشی  در مناطق آزاد و خارج از محدوده مناطق حفاظت‌شده رخ داده ‌است.
خارج از محدوده؟ بله شاید خارج از محدوده بوده، ولی آیا حفاظت از حیوانات هم خارج از محدوه شماست؟
لایحه تماشای حقوق حیوانات
مگر می‌شود از سال 99 كه ماهی خونین برای حیوانات بوده، ننوشت؟ از كدام‌یك از اتفاقات بگوییم كه دلمان نسوزد؟  همین هفته قبل بود كه عامل انتشار سم و كشتار گسترده ماهیان در كانال‌های آبیاری كشاورزی حاشیه پارك ملی و منطقه حفاظت‌شده دز دستگیر شد. او به سبك خودش مثلا داشت ماهی صید می‌كرد و فكر كرده بود سند ماهیان منطقه حفاظت‌شده دز به نام اوست.  بازهم همین ماه آبان بود كه
۱۲ شكارچی متخلف در ورامین دستگیر شدند و 12 تك‌لول و دو لول و مقادیری فشنگ و چندین لاشه خون‌آلود از آنها كشف شد. این 12 نفر به جان پرندگان مهاجری افتاده بودند كه در فصل مهاجرت، آمده بودند به دشت ورامین برای زمستان گذرانی؛ عجب استقبال گرمی!
خوشبختانه این افراد دستگیر شدند و شاید اگر مجازات شوند متنبه شده و از حیوان‌آزاری و حركت برمدار بی‌قانونی دست بردارند، اما تكلیف بقیه كسانی كه دستگیر نمی‌شوند و قسر درمی‌روند چه؟ آیا ما نیاز به قانونی نداریم كه جلوی این همه بی‌قانونی و تجاوز به حریم حیوانات را بگیرد؟پاسخ شك نكنید كه بله است،‌ بله‌ای كه باعث شكل‌گیری كارزاری در فضای مجازی شده كه تصویب قانون منع حیوان‌آ‌زاری را از نمایندگان مجلس می‌خواهد.
بانیان این كارزار در نامه‌ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی، انتشار رو به افزایش فیلم‌ها و تصاویر دلخراش از آزار جانوران را دستمایه مطالبه خود قرار داده و ضمن انتقاد به این كه  مجازات فعلی عاملان حیوان‌آزاری به‌هیچ‌وجه بازدارنده نیست، خواستار جرم‌انگاری این قبیل افعال شده‌اند.  
برای رسیدن به این هدف اما اوضاع چندان وفق مراد نیست و خیلی چیزها به هم پیچیده و به گره افتاده است. آرشیوها یادمان می‌اندازند كه پیش‌نویس قانون منع حیوان‌آزاری كه تدوین آن از اواخر سال ۹۴ آغاز شد ابتدا در قالب لایحه از سازمان حفاظت محیط‌زیست به هیات دولت رفت، ولی چون دولت در ارسال آن به مجلس تعلل كرد، این پیش‌نویس با تلاش فراكسیون محیط‌زیست مجلس به شكل طرح اعلام وصول شد كه متاسفانه همین‌طور دست نخورده در كمیسیون حقوقی مجلس معطل مانده است؛‌ گویا معطل ماندن جزئی از بخت آن است.
البته 10 روز قبل سمیه رفیعی، رئیس فراكسیون محیط‌زیست مجلس درحالی كه خبر می‌داد درخواست تصویب قانون منع‌ حیوان‌آزاری (كارزار شكل گرفته)  با ۱۸ هزار امضا به مجلس رسیده است، وعده داد این طرح معطل مانده هرچه زودتر تصویب شود.
به این ترتیب بار سنگین حمایت قانونی ازحیوانات بر دوش مجلس یازدهم است، به‌ویژه این كه سمیه رفیعی،‌ گوینده این جملات که «بنده این اطمینان را با قطعیت كامل به شما می‌دهم كه همه تلاش خود را انجام خواهم داد تا مجلس یازدهم در حوزه محیط‌زیست كارنامه قابل قبولی داشته باشد» توقع فوق‌العاده‌ای در میان دوستداران و حامیان طبیعت ایجاد كرده است.
با این حال تصویب یك قانون گرچه خوب است، ولی فقط یك قدم است به سوی هدف، چرا كه گام‌های بعدی، اجرای قانون و نظارت بر اجرای آن است كه درحوزه حفاظت محیط‌زیست كشورمان به‌شدت لنگ می‌زند.

مدیرکل دفترحفاظت و مدیریت حیات‌وحش در گفت‌وگو با جام‌جم:
خطر تعارض انسان  وحیات‌وحش
دیروز در یک عصر جمعه که با چند خبر مربوط به حیوان‌آزاری، دلگیر‌ شده بود فرصتی برای گفت‌و‌گویی 15 دقیقه‌ای با مدیرکل دفترحفاظت و مدیریت حیات‌وحش دست داد. شهاب‌الدین منتظمی همه این خبرها را شنیده و فیلم‌ها و عکس‌های مرتبط با آن را دیده بود و می‌گفت که دلش از همه آنها آزرده شده، ولی وقتی از او پرسیدیم که سازمان حفاظت محیط‌زیست چه برنامه‌ای برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی دارد،‌ توضیحات کلی ‌ ارائه داد که از چنته خالی سازمان متبوعش در حمایت از حقوق حیوانات نشان داشت. او البته به  رسم همه مدیران دولتی، نه این برداشت ما را قبول داشت و نه می‌پذیرفت که سازمان حفاظت محیط‌زیست در گرفتن حیوانات زیر چتر حمایتی‌اش کم کاری کرده است. به هر حال چند سوال و جواب میان ما و منتظمی رد و بدل شد که در کارنامه ما و او ثبت و ضبط می‌شود.

حتما اخبار مربوط به سوزاندن خرس‌ها، توله شیر سرگردان و مرگ کل در کویر مرنجاب را شنیده‌اید. از شنیدن آنها چه حسی داشتید؟
آدم از چنین وقایعی آن هم در این عصر فقط افسوس می‌خورد. چه زیبا بود اگر این آفرود‌سواران از دور از کل فیلم می‌گرفتند و ما به جای جسد حیوان شاهد زیبایی حضور او در کویر بودیم .
به نظرتان چرا غائله حیوان‌آزاری در کشورمان تمام نمی‌شود؟
ما دهه‌های قبل از این آزارها کمتر می‌دیدیم ولی امروز متاسفانه شاهد افزایش آن هستیم . شاید اصلی‌ترین دلیل آن بحث تعارض باشد؛ چرا که ما انسان‌ها وارد حریم زندگی حیوانات شده‌ایم. آن کل که فیلم و عکس مربوط به مرگش را خیلی‌ها دیده‌اند، داشت در کویر زندگی‌اش را می کرد ولی انسان‌ها به دلیل تعرض به زیستگاه او باعث مرگش شدند. ما در واقع صورت مساله را پاک می‌کنیم و حیوانات را از سر راه خود برمی‌داریم به جای این که بدانیم این ما هستیم که با ورود به زیستگاه جانوران، آسایش آنها را به هم می‌زنیم و امنیت‌شان را به خطر می‌اندازیم. در فضای مجازی کسی نوشته بود با این وضعی که پیش می‌رویم انتظار داریم خدا به ما رحم کند و چه حرف درستی بود.
جدا از بحث‌های احساسی، به نظر می‌رسد مرگ این کل و سایر حیوانات که به‌طرز مشابهی جانشان را از دست می‌دهند ناشی از گردشگری بی‌ضابطه در کشورمان است که سازمان محیط‌زیست نیز باید بر آن نظارت داشته باشد.
نظارت بر گردشگری وظیفه ما نیست چون گردشگری خودش وزارتخانه دارد.
بله می‌دانم ولی این به معنی سلب مسؤولیت از محیط‌زیست نیست.
شما گفتید گردشگری بی‌ضابطه، این نکته خوبی است. متولی گردشگری در کشور باید چارچوب‌ها و مرزها،‌ مقاصد و مسیرهای گردشگری را مشخص کرده و حداقل‌هایی را تعریف کند تا کمترین آسیب به محیط‌زیست وارد شود.
به هر حال محیط‌زیست هم باید نظارت کند.
محیط‌زیست می‌تواند با همکاری سازمان‌های مردم نهاد فعال در حوزه محیط‌زیست از عرصه های طبیعی مراقبت کند. محیط‌زیست که نمی تواند کل مرزهای جمهوری اسلامی ایران را پایش کند و مراقبت کند تا کسی وارد آنها نشود.
این توجیه خوبی نیست آقای منتظمی!
من نمی‌خواهم توجیه کنم بلکه می‌گویم اگر کسی می‌خواهد کویرنوردی یا جنگل‌گردی کند باید در مسیری مشخص این کار را انجام دهد و حداقل‌هایی برایش تعریف شود. اما در کشورمان این کار انجام نشده،  این ایراد برما هم وارد است چون اطلاع‌رسانی نکرده و خط قرمزها را مشخص نکرده و به اندازه کافی به مردم نگفته‌ایم اگر حیوانی را تعقیب کنند باعث مرگ او شده و مجازات می‌شوند. مواردی  از حیوان‌آزاری که در چند روز اخیر در فضای مجازی پخش شد واقعا دل‌آزار بود و  من بسیار نگرانم که باز هم محیط‌زیست ایران عرصه چنین تاخت و تازهایی قرار بگیرد.
می‌توانیم بگوییم محیط‌زیست برای فرهنگ‌سازی ‌ کار چندانی نکرده است؟
نخیر، محیط‌زیست قطعا کارهایی انجام داده است به‌ویژه برای آموزش جوامع محلی با همکاری سازمان‌های مردم‌نهاد. البته می‌دانم جاهایی هست که نه ما کار کرده‌ایم و نه مسؤولان حوزه گردشگری.
چرا؟
برای این که اصلا توقع نداشتیم کسی سوار خودروی آفرود شود و برود دنبال کل.
آقای منتظمی این اولین‌بار نیست که چنین اتفاقاتی در کشور رخ می‌دهد. مگر می‌شود آهوهای موته را فراموش کرد که با موتور دنبالشان می‌کردند و بعد از این که از نفس افتادند شکار می‌شدند. به نظر می‌رسد سازمان محیط‌زیست فقط دست روی دست گذاشته است تا موتور‌سیکلت تبدیل به ماشین شاسی‌بلند شود.
این‌طور نیست. ما از سال 80 آموزش‌دهی و آگاهی‌بخشی را در جوامع محلی آغاز کرده و انواع کارگاه‌ها و دوره‌ها را برگزار کرده‌ایم. مگر ما در مورد یوزپلنگ در جوامع محلی کم کار کرده‌ایم؟ اما کماکان شاهد برخی ناملایمات هستیم.
پس این یعنی یک جای کار می‌لنگد.
احسنت. شما رسانه‌ها بگویید کجای کار می‌لنگد تا ما برطرفش کنیم.
به نظرم شما سرسری از کنار ماجرا رد می‌شوید. شما می‌گویید سازمان‌های مردم‌نهاد را پای کار آورده‌اید ولی آنها می‌گویند سازمان محیط‌زیست آنها را اصلا به‌بازی نمی‌گیرند و هنوز نگاه‌های امنیتی در موردشان وجود دارد.
نفرمایید. من این نگاه را نمی‌پذیرم . ما به کدام سازمان مردم نهاد نگاه امنیتی داشته‌ایم. من یک چیز را در مورد سازمان‌های مردم‌نهاد روشن کنم. یک بخشی از آنها در راستای حفاظت محیط‌زیست کار  و به ما کمک می‌کنند و اگر جایی توجه ما کم است پوشش می‌دهند و هدفشان اصلاح ، تفکر‌سازی و آگاه کردن و آموزش بهره‌برداری درست است. اما بعضی‌ها هدفشان این است که من(نوعی) را بزنند و کاری به درست شدن محیط‌زیست ندارند. این زشت است. شما اگر نگرانید  ‌به ما کمک کنید و بازوی سازمان باشید.
از سازمان‌های مردم‌نهاد بگذریم. بیایید درباره طرح و لایحه دفاع از حقوق حیوانات صحبت کنیم که تاکنون به نتیجه نرسیده، علت این بلاتکلیفی چیست؟
علت تولی‌گری و جرم‌انگاری در این موضوع است یعنی باید دستگاه مسؤول مشخص شود و حیوان‌آزاری و جرم‌انگاری آن درباره حیوانات مختلف مشخص شود که امیدوارم این موضوع زودتر به نتیجه برسد.
در حالی که ذهن‌مان مشغول حیوان‌آزاری‌های اخیر است امیدوارم بحث قتل‌عام پرندگان مهاجر در شمال کشور فراموش نشود.
ما به زودی با حضور دوستان سازمان دامپزشکی در این‌باره نشستی فنی خواهیم داشت. گزارش جامعی هم در این باره خواسته‌ام که هنوز به جمع‌بندی نرسیده، ضمن این که امسال هنوز پروانه شکار صادر نکرده‌ایم و وزارت بهداشت هم اخطارهایی داده است.
 
 

سایر تجربه‌ها

تجربه‌های بیشتر