اثرگذاری کارزارها

این امضاکردن‌ها چه فایده‌ای دارد؟ آیا تا به حال کارزاری هم موفق شده؟ آیا در ساختار جمهوری اسلامی ممکن است کسی به این امضاها اهمیت دهد؟ آیا کارزارها صرفا روشی برای تخلیه خشم مردم نیست و امضاکنندگان با حس کاذب امضای یک کارزار منفعل‌تر نمی‌شوند؟ این‌ها و صدها سؤال شبیه این‌ها روزانه از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی و شهروندان دغدغه‌مند پرسیده می‌شود و فکر می‌کنم حالا پس از میزبانی بیشتر از ده‌ها میلیون امضا در این پلتفرم اجتماعی، زمان خوبی برای مرور ابعاد مختلف این پدیده اجتماعی است تا درک بهتری از این روش کنشگری مدنی و اثرات آن شکل بگیرد.

موفقیت کارزارها

هر چند در منوی اصلی پلتفرم کارزار، گزینه‌ای با عنوان کارزارهای موفق وجود دارد که صدها کارزار با گستردگی روستایی، استانی یا ملی در آن لیست شده است، اما یکی از پرتکرارترین پرسش‌ها در رابطه با میزان موفقیت کارزارهاست. البته باید چند نکته مهم را در رابطه با موفقت کارزارها در نظر داشت. اول اینکه طبیعتا تنها دلیل به نتیجه رسیدن یک مطالبه راه‌اندازی کارزار نیست، بلکه استفاده از ابزار «کارزار» در کنار سایر روش‌های مختلف مطالبه‌گری و کنشگری مدنی منجر به موفقیت یک مطالبه مردمی می‌شود. بنابراین ممکن است اثرگذاری راه‌اندازی یک کارزار در موفقیت یک مطالبه کمتر از ۵ درصد و در موضوعی دیگر بیشتر از ۹۰ درصد باشد. نکته مهم بعدی آن است که موفقیت یک کارزار نیز امری نسبی است. گاهی کارزارها به نتیجه مطلوب نهایی نمی‌رسند اما در مسیر مطالبه‌گری تغییراتی را در نظام حکمرانی ایجاد می‌کنند، هزینه‌های تصمیم‌گیری‌ها را بیشتر می‌کنند یا از تصمیمات مشابه در آینده پیشگیری می‌کند. با این حال درصد موفقیت مطالبات مدنی در پلتفرم کارزار تفاوت زیادی با درصد موفقیت کمپین‌های پتیشن در پلتفرم‌های بین‌المللی ندارد. البته باید توجه داشت که «تأثیرگذاری» کارزارها را نباید به موفقیت نهایی آنها تقلیل داد و به عنوان یکی از انواع شیوه‌های کنشگری مدنی نباید صرفاً به ارزیابی کمّی و صفر و یکی در این حوزه اکتفا کرد. در ادامه سایر کارکردها و فایده‌مندی‌های استفاده از ابزار جمع‌آوری امضا برای کنشگری مدنی را مرور می‌کنیم.

جلب توجه افکار عمومی و آگاهی‌بخشی

هر کارزاری فارغ از آنکه چه اندازه از سوی حکمرانان جدی گرفته شود یا پاسخ بگیرد، ابزاری بسیار قدرتمند برای اطلاع‌رسانی هشدارها، فجایع یا رخدادها و شیوه‌ای بسیار کارآمد برای آگاهی‌بخشی حقوق شهروندی به شکل فراگیر میان مردم است. بارها شاهد بوده‌ایم پروژه‌ای ضد محیط زیست یا تخریبی در حوزه میراث فرهنگی در سکوت خبری در گوشه‌ای از کشور پهناور ایران پیش می‌رفته اما از طریق راه‌اندازی یک کارزار توسط یک شهروند دغدغه‌مند، آن موضوع به اطلاع صدها هزار نفر از مردم رسیده و با امضای هزاران نفر تبدیل به یک مسأله ملی شده است. خصلت وایرال‌شونده و دعوت‌کننده کارزارها پتانسیل آن را دارد که در مواردی در کوتاه‌ترین زمان یک موضوع میان بخش‌های مختلف مردم بچرخد و توجه افکار عمومی را به خود جلب کند. از این نظر پلتفرم کارزار کارکردی مشابه پلتفرم توئیتر از نظر سرعت ترند شدن موضوعات دارد، با این تفاوت که گستردگی امضاکنندگان کارزار به خاطر راحتی استفاده از آن، از دانش‌آموزان تا بازنشستگان و از روستاییان تا سیاستمداران را شامل می‌شود. تفاوت دیگر آن است که امضاکنندگان گرد یک متن و مطالبه‌ای مشخص جمع می‌شوند و یک کارزار باعث می‌شود هزاران نفر با مطالعه متن کارزار و محتواهای موجود در آن صفحه از جوانب مختلف یک موضوع و حقوق خود در آن حوزه مطلع شوند. از سوی دیگر هر کارزار منجر به طرح یک مسأله در شبکه‌های اجتماعی و ایجاد گفتگوهای فراوانی در موافقت، مخالفت یا تحلیل آن موضوع می‌شود. گفت‌وگوی مردم و کارشناسان حول محور هر کارزار یکی از پررنگ‌ترین اثرات اجتماعی فراگیری یک کارزار و عاملی مؤثر در ارتقای آگاهی جامعه محسوب می‌شود. همه می‌دانیم که پیش‌نیاز هر جنبش فراگیر مردمی، آگاهی دقیق مردم نسبت به حقوقشان است و ۳۰ میلیون امضای این پلتفرم پای هزاران مطالبه مدنی نشان‌دهنده وسعت و قدرت آن در این حوزه است.

بازتاب در رسانه‌های رسمی

طرح یک دغدغه توسط یک شهروند عادی در شبکه‌های اجتماعی، اغلب محدود به دنبال‌کنندگان اوست و به ندرت فراگیر شده و به رسانه‌های رسمی می‌کشد. در حالی که پلتفرم کارزار ابزاری است که هر شهروند را بدون نیاز به ارتباطات خاص با رسانه‌ها یا سازمان‌ها می‌تواند تبدیل به یک کمپینر تمام عیار کند. طرح یک دغدغه در این پلتفرم پتانسیل آن را دارد که پس از جلب توجه افکار عمومی و تبدیل شدن عدد امضاکنندگان به نمادی از اهمیت موضوع، در رسانه‌های محلی، سراسری، بین‌المللی و مطبوعات رسمی کشور بازتاب داده شود و اخبار و گزارش‌های مختلفی در آن حوزه منتشر شود. بخشی از فعالیت روزانه تیم کارزار معرفی نویسندگان کارزارها (که اغلب افرادی عادی از اقشار مختلف جامعه هستند) به روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رسانه‌های مختلف است تا گزارشی درباره آن کارزار تهیه و منتشر شود و ماهانه بیش از صد بازتاب رسانه‌ای در رابطه با کارزارهای مختلف منتشر می‌شود. در بسیاری از موارد رسانه‌ها نیز موضوع را از مسئولان پیگیری می‌کنند و با تحت فشار قرار دادن آنها، در اثربخشی کارزارها نقش خود را ایفا می‌کنند. ثبت مطالبات مردمی در مطبوعات و رسانه‌ها علاوه بر اثرگذاری احتمالی و آگاهی‌بخشی، نوعی ثبت تاریخی آنها برای آیندگان نیز خواهد بود. بخشی از این گزارش‌ها و پیگیری‌های رسانه‌ای را می‌توانید در منوی پیگیری‌ها و همچنین بخش مجله کارزار مشاهده کنید.

ثبت کارزارها در دبیرخانه‌ها

از آنجا که سیستم حکمرانی موجود در کشور اسیر نوعی بوروکراسی افراطی است، ثبت کارزارها در دبیرخانه سازمان‌های مورد خطاب جهت دریافت پاسخ رسمی از سوی آنها یکی از خدمات این پلتفرم برای نویسندگان کارزارها تعریف شده است. هر چند توقع چندانی از پاسخگویی رسمی مسئولان به شهروندان نمی‌رود، اما ماهانه چندین پاسخ رسمی به نامه‌های ثبت شده کارزار داده می‌شود که به اطلاع امضاکنندگان می‌رسد. در بسیاری از موارد نویسنده کارزار با کمک نامه‌ای که نوعی تأییدیه امضاهای پای آن مطالبه نیز هست با مسئولین رده‌های مختلف یا برخی نمایندگان مجلس ارتباط می‌گیرد و بسیاری از کارزارهای محلی و صنفی نیز با کمک همین نامه‌ها به نتیجه رسیده‌اند.

شبکه‌سازی گروه‌های مردمی

کارزارها بهانه‌ای ایجاد می‌کنند تا گروه‌های همفکر در پیام‌رسان‌ها گرد هم جمع شوند و برای کنشی جمعی برنامه‌ریزی کنند. در جامعه‌ای که نهادهای مدنی مستقل آن از طریق سیاست‌های حاکم تضعیف شده و فضای رسمی اجازه فعالیت آزادانه چندانی به سازمان‌های مردم‌نهاد نمی‌دهد، این گروه‌های مردمی به عنوان نوعی جامعه متشکل کنش‌های اعتراضی خود را سامان می‌دهند و با حاکمیت وارد چانه‌زنی می‌شوند. به خصوص که برای رساندن صدایشان نیاز به سلسله‌مراتب پیچیده‌ای ندارند و بی‌واسطه از طریق پلتفرم کارزار می‌توانند مطالبات خود را مطرح کنند. بارها دیده شده کارزارهایی صنفی از طریق همین گروه‌های تلگرامی برنامه‌ریزی و راه‌اندازی شده و با کمک اعضای گروه در عرض یک روز هزاران امضا را پای کارزارشان ثبت شده است. در مواردی پس از حصول نتیجه نسبی از کارزار قبلی یا شکست آن، کارزار دیگری در سطحی دیگر و با مطالبه‌ای جدید راه‌اندازی می‌کنند و در این مسیر از سایر ابزارها و روش‌های کنشگری آنلاین یا میدانی نیز بهره جسته‌اند. اهمیت این گروه‌های مردمی به خصوص آنجاست که بر خلاف تشکل‌ها و اصناف، لزوما رأی اکثریت مطالبه نمی‌شود. بلکه کارزار بستری برای نمایش صدای اقلیت‌های مختلف در حوزه‌های گوناگون نیز هست. اقلیت‌هایی که چنان متکثرند که در نهایت اکثریتی معترض یا مطالبه‌گر را تشکیل می‌دهند.

مقابله با سکوت و انفعال

دسته‌ای از منتقدان کارزارهای جمع‌آوری امضا معتقدند کارزارها روشی برای تخلیه انرژی جمعی جامعه است و حس کنشگری شهروندان با امضای یک کارزار ارضاء شده و با تصور اینکه کار مهمی انجام داده‌اند، از کنشگری «واقعی» دست می‌کشند. این در حالی است که مطالعات مختلف در کنار تجربیات سال‌های اخیر در پلتفرم کارزار خلاف این موضوع را نشان داده است. شهروندان با امضای یک کارزار از طریق نوتیفیکیشن‌های اخبار و محتواهای منتشر شده در رسانه‌های کارزار در جریان روند آن مطالبه یا اعتراض قرار می‌گیرند و نسبت به جوانب مختلف آن موضوع آگاه‌تر می‌شوند. در این شرایط حتی ممکن است با اظهار نظر لجبازانه یک مسئول نسبت به یک کارزار، کاربران نسبت به آن مطالبه مصرتر شده و انرژی جمعی جامعه حول محور آن کارزار افزایش یابد. از طرفی جمع‌آوری امضا به عنوان یکی از انواع روش‌های کنشگری آنلاین و غیرآنلاین، جایگزین هیچ روش دیگری نیست و در بسیاری از موارد شاهد آن بوده‌ایم که اقشار و اصناف مختلف در کنار راه‌اندازی یک کارزار از ترندسازی هشتگ‌های توئیتری یا حق تجمع خیابانی نیز بهره‌مند شده‌اند. آنچه در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که امضا کردن یک کارزار، یکی از کم‌هزینه‌ترین کنش‌هایی است که یک شهروند می‌تواند در اعتراض به یک موضوع یا طرح یک مطالبه انجام دهد. اقدامی حداقلی که پتانسیل آن را دارد که اثری حداکثری را نیز در افکار عمومی و رسانه‌ها بگذارد. اهمیت این نکته در زمانه‌ای که اپیدمی انفعال و ناامیدی در جامعه تکثیر شده است بیش از هر زمان دیگر است. به عبارت دیگر راهکارهای جایگزین امضا کردن کارزارها، اقدامات شدیدتر اعتراضی یا افزایش اعتراضات خیابانی نخواهد بود، بلکه دامن‌زدن به سکوت و انفعال بیش از پیش مردمی است که به هر دلیل حاضر نیستند هزینه بیشتری بدهند. سکوت و انفعال مردم امن‌ترین بستر برای تقویت ظلم ظالمان و فساد فاسدان است و کارزارها حداقل کاری که می‌کنند سکوت و انفعال حاکم بر این فضای امن را می‌شکنند. بنابراین شکستن سکوت، حتی اگر در حد راه‌اندازی یا امضای یک کارزار باشد، فارغ از نتیجه آن نوعی مسئولیت اجتماعی و وظیفه انسانی مردمانی است که مورد ظلم قرار گرفته‌اند.

ورود مردم به بازی تعارض منافع

چگونه ممکن است در شرایطی که فساد و ناکارآمدی منجر به یک فاجعه می‌شود، کارزارها مؤثر واقع شوند و نظر مردم به کرسی بنشیند؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر گرفت که حتی در یکپارچه‌ترین شرایط حکومتی گروه‌های مختلفی وجود دارند که بر سر تصاحب منابع محدود بین آنها رقابت‌هایی جدی وجود دارد. رقابت‌هایی بی‌رحمانه که گاه منجر به پرونده‌سازی‌های سنگین رقبای حکومتی علیه هم می‌شوند. در چنین شرایطی از تعارض منافع است که هر تصمیمی ذینفعانی دارد و لغو آن تصمیم نیز ذینفعان دیگری دارد. گاهی توازن قدرت میان این ذینفعان رقیب به گونه‌ای است که به سختی می‌توان آینده تصمیم‌گیری در آن حوزه را پیش‌بینی کرد. بر بستر چنین زمینه‌ای کارزارهای مردمی در حمایت از حقوقشان ممکن است قطعه‌ای از یک پازل در بازی رقبا را تکمیل کند و ابزاری به دست یک طرف برای چانه‌زنی به نفع خود بدهد. اینجاست که اتفاقا صدای مردم شنیده می‌شود و توسط آن گروه صاحب قدرت یا ثروت مورد حمایت قرار می‌گیرد. نه به خاطر خلوص نیت خدمت به مردم، بلکه به خاطر منافعی که حالا اتفاقا هم‌راستا با منافع بخشی از مردم شده است. کنش‌های جمعی‌ای نظیر کارزارهای جمع‌آوری امضا در چنین شرایطی پای مردم را به بازی تعارض منافع رقبای سیاسی یا اقتصادی باز می‌کند و باعث می‌شود بازی به نفع مردم پایان یابد. هر چند نیت حامیان صاحب قدرت یا صاحب ثروت خدمت به مردم نباشد.

 

کارزار چه چیزهایی نیست؟

برخی منتقدان «کارزار» از این ابزار شهروندی توقع کارکردهایی دارند که ارتباطی با این استارتاپ اجتماعی ندارند و همین سوءتفاهم منجر به دعوت سایرین به عدم مشارکت در کارزارهای جمع‌آوری امضا می‌شود. برخی از کارزار توقع کارکردهای حزبی دارند و تصور می‌کنند کارزار باید به دنبال ایفای نقش در بازی قدرت سیاسی و یا ایجاد تغییر در قانون اساسی و نظام حاکم باشد. در حالی که اساسا چنین پلتفرم‌هایی هیچ‌کجای دنیا برای چنین کارکردهایی طراحی نشده‌اند. پلتفرم کارزار یک سامانه رأی‌گیری نیست که به دنبال پیدا کردن نظر اکثریت و به کرسی نشاندن آن باشد. بلکه اتفاقا این پلتفرم به دنبال نمایش کثرت اقلیت‌ها و نظرات و آراء گوناگون مردم‌ها در زمینه‌های مختلف است. کارزار بیش از آنکه تلاش کند موافقت اکثریت جامعه را در رابطه با موضوعی جلب کند، تلاش دارد صدای گروه‌های مختلف از مردم بی‌صدایی باشد که به خاطر اقلیت بودن، حقوقشان دیده نشده یا پایمال شده است. کارزار آئینه‌ای است از گروه‌های متکثر مردم که هر چند همه معترض و ناراضی باشند، اما دلیل اعتراض و نارضایتی آنها متفاوت است. در چنین زمینه‌ای است که حتی بیشتر بودن تعداد امضاکنندگان یک کارزار نسبت به کارزاری که نظر مخالف دارد، لزوما به معنای بر حق بودن گروه اکثریت تفسیر نمی‌شود. بنابراین پلتفرم کارزار نه یک سامانه رأی‌گیری برای تعیین ریاست دیوان، که ایوانی است پر از گروه‌های متکثر و گاه متعارض مردم معترض و مطالبه‌گر. اینجاست که دیگر پلتفرم کارزار در کلیشه سه‌گانه «هوادار نظام، اصلاح‌طلب، برانداز» قرار نمی‌گیرد، بلکه ورای شیوه مواجهه با نظام حاکم به عنوان یکی از نمودهای زنده بودن جامعه نقش خود را ایفا می‌کند.

از طرفی برخی از پلتفرم کارزار توقع به نتیجه رساندن مطالبات و اعتراضات و چانه‌زنی با حکومت را دارند. در حالی که اساسا «کارزار» به عنوان یک پلتفرم کاربرمحور صاحب صلاحیت لازم برای تشخیص کارشناسانه درستی یا غلطی مطالبات میزبانی شده نیست و این توقع را باید از سازمان‌های مردم نهاد و کنشگران مدنی داشت. آنها که به خوبی مهارت استفاده از ابزار قدرتمند کارزار را آموخته‌اند و با کمک این ابزار شهروندی مطالبات و اعتراضات را به شکل موثرتری پیگیری می‌کنند. هر چند استارتاپ اجتماعی کارزار نیز به عنوان یک نهاد تسهیلگر مدنی تلاش می‌کند فراتر از یک ابزار نرم‌افزاری عمل کند، اما کارزار جایگزین جامعه مدنی نیست!

بنابراین کارزار را نه به عنوان یک حزب، سازمان مردم‌نهاد یا کنشگر، بلکه به عنوان شیوه‌ای از کنشگری حداقلی کم‌هزینه دید که ظرفیت‌های بزرگی برای شهروندان فراهم کرده است. شیوه‌ای که لزوما جایگزین بهتری نسبت به سایر شیوه‌های کنشگری مدنی نیست، اما به عنوان ابزاری که می‌تواند  شهروندان را توانمند سازد، آگاهی‌بخشی ایجاد کند، توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را جلب کند، با گرد هم آوردن گروه‌های متشکل مردمی جامعه‌سازی کند، و با شکستن فضای سکوت و انفعال مدنی اکثریت جامعه، در بازی تعارض منافع صاحبان قدرت و ثروت به نفع مردم مؤثر واقع شود.