نویسنده محمد حاجی مومنی: در زمانی که خیابان به یک خاطره پرهزینه بدل شده و اعتراضات مدنی پشت دیوارهای فیلترینگ و احکام قضایی گیر کردهاند، ظهور پلتفرمهایی چون «کارزار» نقطه عطفی در مناسبات قدرت و جامعه بهشمار میرود. این پلتفرم، با عبور از واسطههای کلاسیک، مطالبهگری را دیجیتالیزه کرده و بستر نوینی برای بازتعریف نسبت مردم و حاکمیت فراهم آورده اما آیا این ابزار، معادلات قدرت را به سود جامعه بازنویسی میکند یا صرفاً تخلیهای برای نارضایتیهای انباشته است؟ تجربهای که در دل شرایط خاص جامعه ایران شکل گرفته و اکنون با میلیونها امضا، به یکی از جریانسازترین ابزارهای مطالبهگری عمومی بدل شده است. در گفتوگو با حامد بیدی، مدیرعامل کارزار، از پیچیدگیهای این پارادایم تازه و چالشهای آینده سخن گفتیم.
.
شما با راهاندازی «کارزار»، گونهای از دموکراسی دیجیتال را به جامعه ایران معرفی کردهاید. به نظر شما، ظرفیت مشارکت مدنی آنلاین در ایران تا چه اندازه بالفعل شده؟
بیدی در پاسخ به این پرسش، ابتدا به یک سوءتفاهم رایج درباره مفهوم دموکراسی دیجیتال اشاره میکند: «درست است که ابزارهایی چون کارزار میتوانند به شکلگیری یک دموکراسی پایدارتر کمک کنند اما باید توجه داشت که هدف چنین پلتفرمهایی تنها رأیگیری و نمایش نظر اکثریت نیست. در واقع، کارزار محملی است برای شنیده شدن صدای گروههای مختلف مردم، فارغ از اینکه در اقلیت باشند یا اکثریت. اینجا قرار نیست ایدهای به رأی گذاشته شود تا فقط گزینه برنده اعتبار بگیرد؛ اینجا هر صدایی اهمیت دارد، چون پشت هر صدا یک مطالبه عمومی یا شخصی وجود دارد.»
آیا جامعه ایران آمادگی کنشگری مدنی آنلاین را دارد؟
به باور بیدی، مسئله آمادگی در اینجا چندان مطرح نیست. از نگاه او، جامعه همواره آماده شنیده شدن بوده و هست؛ مسئله، فقدان بسترهای لازم برای ابراز امن و مؤثر این صداهاست:
«اینجا قرار نیست جامعه برای مشارکت مدنی آنلاین آماده شود؛ پلتفرمهایی مثل کارزار، در اصل ابزارهای جدیدی هستند که قدرت چانهزنی شهروند را افزایش میدهند. آنچه اهمیت دارد، این است که این ابزارها قدرت اجتماعی مردم را در برابر قدرت سیاسی بالا میبرند و این مسیری است که میتواند به آزادی و دموکراسی پایدار ختم شود.»
در شرایط امروزی جامعه ایرانی، آیا کارزار جای اعتراض خیابانی را گرفته است؟
این پرسش با تأملی جدی از سوی بیدی مواجه میشود. او چنین دیدگاهی را کمی سادهانگارانه میداند: «کارزار جایگزین هیچ شکل دیگری از اعتراض نیست. کارزار تنها یک ابزار جدید به ابزارهای در دسترس شهروندان اضافه میکند؛ بهخصوص در شرایطی که روشهای امن، مدنی و خشونتپرهیز برای اعتراض در ایران بسیار محدود هستند. طومارنویسی، عریضهنویسی و حالا جمعآوری امضای آنلاین، همه روشهایی هستند که مردم برای ابراز نارضایتی به کار میگیرند.» او یادآور میشود که در غیاب احزاب مؤثر، سازمانهای مردمنهاد فعال یا رسانههای آزاد، ابزارهایی مانند کارزار میتوانند خلأ موجود را تا حدی پر کنند و از بروز نارضایتیهای رادیکال جلوگیری نمایند.
برخی معتقدند چنین پلتفرمهایی به ابزار مهار نارضایتی بدل میشوند؟
یکی از انتقادات جدی به پلتفرمهایی نظیر کارزار، تبدیل شدنشان به دریچههای تخلیه روانی جامعه و نهایتا ابزار کنترل اعتراضات است. بیدی این مسئله را وابسته به رفتار حکومت میداند:
«اینکه کارزار به مهار اعتراضات کمک کند یا به تشدید آن بینجامد، بستگی به نوع پاسخدهی حاکمیت دارد. اگر هزاران نفری که پای یک مطالبه امضا میگذارند، پاسخ محترمانه، اقناعی و معنادار دریافت کنند، نتیجهاش افزایش سرمایه اجتماعی و کاهش احتمال اعتراضات خیابانی خواهد بود. اما اگر با مسدودسازی، تهدید یا بیاعتنایی مواجه شوند، این نارضایتی نه فقط باقی میماند که در ادامه به اشکال شدیدتر و پرمخاطرهتری بروز خواهد کرد.»
آیا این کمپینها توانستهاند مسیر سیاستگذاری را تغییر دهند؟
بیدی معتقد است ارزیابی تأثیر کارزارها باید در دو سطح انجام شود: سطح خرد و سطح کلان. «در سطح خرد، بسیاری از کارزارها موفق بودهاند. بهویژه کارزارهای محلی که خواست عمومی را منعکس کرده و به نتیجه هم رسیدهاند. چه در زمینه ساختوسازهای غیراصولی، چه در حوزه آموزش، محیط زیست یا خدمات شهری.» اما مهمتر از نتایج فردی هر کارزار، به باور بیدی، تاثیر کلی پلتفرم بر ساختار قدرت در کشور است:
«وقتی بیش از ۴۷ میلیون امضا در پلتفرمی جمع میشود، این پیام را به تصمیمگیرندگان میرساند که افکار عمومی نادیدهگرفتنی نیست. این باعث محافظهکاری بیشتر نسبت به سیاستهایی میشود که ممکن است حقوق مردم را تهدید کند. همین حالا بسیاری از نهادهای حکومتی ناگزیر شدهاند که برای تصمیمگیری، حداقل افکار عمومی را در نظر بگیرند.»
نمونهای مشخص از تغییر سیاست به واسطه کارزارها وجود دارد؟
پاسخ بیدی روشن است. او از کارزار مخالفت با احداث پتروشیمی در میانکاله یاد میکند که به گفته او، «منجر به دستور مستقیم ریاستجمهوری و توقف پروژهای با هزاران میلیارد تومان سرمایهگذاری شد.» او همچنین به تجربه موفق حفظ خانههای تاریخی شیراز اشاره میکند و در نهایت، از کارزار مخالفت با طرح صیانت میگوید که با جمعآوری نزدیک به ۱.۲ میلیون امضا، باعث شد بررسی آن در مجلس متوقف شود:
«حتی اگر بعدها این طرح بهصورت غیررسمی اجرایی شده باشد، تأثیر آن کارزار در تعلیق موقت، ایجاد فشار رسانهای و جلب توجه افکار عمومی انکارناپذیر است.» در ادامه بیدی با تأکید بر اینکه «هیچ ابزار مطالبهگری به تنهایی کافی نیست»، باور دارد که «کارزارها توانستهاند فضای تازهای برای کنش مدنی باز کنند؛ فضایی که اگر جدی گرفته شود، میتواند منجر به دموکراسی شنواتر و جامعهای پویاتر شود.»
باتوجه به بیاعتمادی گسترده در جامعه توانستید در حوزه حریم خصوصی موفق عمل کنید؟
اعتماد، در هر پلتفرم کاربرمحور، سرمایهای حیاتی است؛ اما در ایران، بهویژه در زمینههایی که رنگوبوی مطالبهگری و اعتراض دارد، این اعتماد شکنندهتر از همیشه است. بیدی میگوید: «ایجاد این اعتماد، یکی از دشوارترین کارهایی بود که در این هفت، هشت سال تلاش کردیم محقق کنیم. مردم نسبت به بسیاری از پلتفرمها، حتی پیامرسانها هم بیاعتماد هستند. پس اینکه بیش از ۱۰ میلیون نفر به کارزار پیوستهاند، برای ما یک دستاورد مهم بوده است.» نکته جالب، شفافیت کامل در نمایش نامهاست. امضاها در کارزار پنهان نیستند؛ مانند طومارهای سنتی، هر کسی با نام حقیقی خود پای مطالبهای را امضا میکند.
«برخلاف تصور، امکان امضای مخفی یا کارزار ناشناس را فراهم نکردیم، چون معتقدیم این باعث تضعیف قدرت اجتماعی کارزار میشود. همانطور که در گذشته طومارها اعتبار خود را از امضاهای قابل ردگیری میگرفتند، امروز هم شفافیت و جسارت در مطالبهگری، نقطه اتکای ماست.»
برخی کمپینها احساسی یا بیپایهاند؛ پلتفرم چطور با آنها برخورد میکند؟
بیدی در برابر این سؤال، روی مرز مشخصی بین قضاوت و مدیریت تأکید دارد: «ما در کارزار به هیچ عنوان قضاوت نمیکنیم که کدام کارزار عقلانی یا کارشناسیشده است. کارزار بستری برای انعکاس صداهای متکثر جامعه است؛ نه شورایی برای تشخیص صلاحیت افکار عمومی. حتی کارزارهایی منتشر میشوند که کاملاً با دیدگاههای تیم ما یا جامعه کارشناسی در تعارض هستند.»
او ادامه میدهد: «برخی کارزارها احساسی هستند، برخی بر پایه اطلاعات ناقص، اما نکته اینجاست که اگر چنین کارزاری بتواند همراهی هزاران نفر را جلب کند، یعنی دغدغهای واقعی در جامعه وجود دارد. در این صورت، بهترین پاسخ این است که ذینفعان یا کارشناسان وارد شوند و با انتشار پاسخ رسمی، روشنگری کنند.» در پلتفرم کارزار، این امکان وجود دارد که پاسخ کارشناسی که به یک کارزار داده شود، برای تمام امضاکنندگان آن ارسال میشود و در صفحه مربوطه نیز درج میگردد.
بیدی این را یک «مکانیسم مدنی برای پالایش فضای عمومی» مینامد: «اجازه دادن به بیان صداهای مختلف، حتی اگر ناقص یا ناپخته باشند، بهتر از سانسور و سرکوب است. چون از دل همین تضارب آرا، آگاهی جمعی رشد میکند و نگاه کارشناسی نیز فرصت دیدهشدن مییابد.»
پلتفرم کارزار، مرز میان آزادی بیان و مسئولیت را چگونه ترسیم کرده؟
در شرایطی که هیچ معیار رسمی برای میزان آزادی بیان در فضای مجازی وجود ندارد، کارزار تلاش کرده با رعایت خطوطی روشن، درگیر تنشهای حقوقی یا امنیتی نشود. بیدی تأکید میکند:
«ما مأموریت خود را نه در داوری درباره درستی یا نادرستی صداها که در ایجاد فضایی ایمن، مسئولانه و در عین حال آزاد برای شنیده شدن این صداها تعریف کردهایم. به همین خاطر، هیچ فیلتر محتوایی ذهنی یا اعتقادی به کار نمیبریم، مگر در مواردی که الزامات قانونی یا قضایی ما را مجبور کند.» او در نهایت این نکته را یادآور میشود که کارزار، نه تریبونی برای جریان خاص فکری یا سیاسی که رسانهای جمعی برای مطالبه عمومی است؛ رسانهای که هرچند با چالشهای بزرگ مواجه است اما با اتکا به صداقت، شفافیت و پایداری، توانسته در دل یک جامعه آسیبدیده، جایی برای امید و اثرگذاری باز کند.
آیندهای میان فیلترینگ و فناوری: کارزار در خط مقدم مطالبهگری دیجیتال
در واپسین بخش گفتوگوی ما با حامد بیدی، سراغ پرسشهایی رفتیم که ذهن بسیاری از فعالان مدنی و کاربران اینترنت در ایران را به خود مشغول کرده است: آینده مطالبهگری دیجیتال در شرایط محدودیت، فیلترینگ، گرانی اینترنت و مهاجرت. پاسخها، هم تلخاند و هم امیدوارکننده.
فشارهای فنی و سیاسی بر فعالیت «کارزار» چه اثری گذاشتهاند؟
بیدی با صراحت از بزرگترین بحران این پلتفرم میگوید: «مهمترین تهدیدی که با آن مواجه هستیم، محدودیت آزادی بیان است. هرچقدر سیاستگذاران با روی گشادهتری با نظرات انتقادی، کارزارهای اعتراضی و مطالبات اجتماعی برخورد کنند، ظرفیت کارزار برای نقشآفرینی بالا میرود. اما اگر با رویکرد سلبی و تهدیدمحور، مانند حذف پیاپی کارزارهایی که صدها هزار امضا دارند، برخورد شود، نه فقط اعتماد عمومی از بین میرود که کارآمدی پلتفرم هم تضعیف خواهد شد.» او هشدار میدهد که این فشارها مردم را به سمت روشهای جایگزین مطالبهگری سوق میدهد؛ روشهایی که لزوماً مدنی، امن یا قابل مدیریت نیستند.
آیا فیلترینگ و اختلال اینترنت، آینده کارزار را تهدید میکند؟
پاسخ بیدی روشن است: بله! اما نه برای همیشه. «فیلترینگ، ادامه همان نگاه امنیتی به صدای مردم است. وقتی دسترسی محدود میشود، نه فقط کارزار که هر پلتفرم دیگری نیز در معرض آسیب قرار میگیرد. اما فناوری، ماهیتی سیال و گریزناپذیر دارد. حتی اگر کارزار مسدود شود، فناوریهای متنباز، اینترنت نامتمرکز، شبکههای اجتماعی توزیعشده و پلتفرمهای مستقل خارج از کنترل دولتها، در نهایت امکان ادامه این مسیر را فراهم میکنند.»او از «پیروزی اجتنابناپذیر فناوریهای مدنی» سخن میگوید: «تاریخ نشان داده که فناوری، دیر یا زود بر محدودیتها غلبه میکند. ابزارهای مشارکت آنلاین با روشهای نوین برمیگردند، شاید در قالبی دیگر، شاید با تیمی دیگر، اما ماهیت مطالبهگری متوقف نخواهد شد.»
گران شدن اینترنت؛ ضربهای به مشارکت مدنی؟
در هفتههای اخیر، بحث گرانی اینترنت بار دیگر داغ شده است. اپراتورها نامهای منتشر کردهاند که خبر از افزایش زیاد تعرفهها را میدهد. بیدی این روند را نگرانکننده میداند:
«افزایش قیمت اینترنت مستقیماً به افزایش شکاف دیجیتال منجر میشود. در حال حاضر هم تفاوت قیمت ترافیک داخلی و بینالمللی، سیاستی اشتباه بوده که بخشهایی از جامعه را از دسترسی به اطلاعات بهروز و ابزارهای جهانی محروم کرده. حالا اگر اینترنت گرانتر شود، طبقات کمدرآمد از کنش مدنی آنلاین هم حذف میشوند.» او به عواقب اجتماعی این روند هشدار میدهد: «یکی از نتایج این محدودیتها، شکلگیری حبابهای بسته در پلتفرمهای داخلی است؛ پلتفرمهایی که تکثر فکری را نمایندگی نمیکنند. حتی پلتفرمی مانند کارزار که به نوعی یک ابزار داخلی محسوب میشود، از این موضوع آسیب میبیند. چرا که محدود شدن دسترسی، تکثر را مخدوش میکند و مشارکت را از قشرهای مختلف جامعه میگیرد» با این حال، او نیمنگاهی به آینده دارد: «اگرچه در کوتاهمدت، این سیاستها مضرند اما در بلندمدت، روند جهانی به سمت اینترنت آزاد، ارزان و غیرمتمرکز است. پروژههایی مثل اینترنت ماهوارهای در حال گسترشاند و به تدریج در دسترس عموم قرار میگیرند. شاید همین فشارها، انگیزهای برای مهاجرت به این بسترهای جدید هم باشد.»
محبوبترین و پربازدیدترین کارزارهای سال اخیر کدام بودهاند؟
در پایان گفتوگو، از بیدی خواستیم تا نگاهی به آمار و ارقام بیندازد. «در سال 1404، یکی از پربازدیدترین و سریعترین کمپینهای ما، مربوط به درخواست لغو اعدام امیر تتلو بود. در عرض سه روز، این کارزار بیش از ۵۷۰ هزار امضا جمع کرد، با حمایت گسترده هواداران این خواننده و برخی چهرههای مشهور اما متأسفانه با دستور قضایی، این کمپین مسدود و سپس حذف شد.
اگر ادامه پیدا میکرد، قطعاً میتوانست رکوردهای بیشتری بشکند.» با این حال، بیدی تأکید دارد که سنجه اصلی موفقیت، فقط تعداد امضا نیست: «در حوزههای محلی، صنفی و اجتماعی، بسیاری از کارزارها بدون اینکه لزوماً میلیونی باشند، اثرگذاری واقعی داشتند. کمپینهای مربوط به بازنشستگان، پرستاران و معلمان از جمله همین مواردند. آنچه برای ما مهمتر است، اثرگذاری نهایی در جامعه است؛ تغییری که ایجاد میشود، گفتوگویی که راه میافتد و صدایی که شنیده میشود.»
در پایان این گفتوگو، شاید بتوان گفت پلتفرم «کارزار»صرفا یک راهحل نهایی نیست و بخشی از راه است؛ آنچه در دل کارزار و روایتهایش موج میزند، اشتیاق جامعه ایرانی به شنیده شدن و مشارکت در سرنوشت جمعی است. آینده این مسیر وابسته به پویایی، تابآوری و پیگیری همین جامعه است؛ جامعهای که حتی در تنگنای محدودیت و بیاعتمادی، همچنان راهی برای بیان خود مییابد و ابزارهایش را با شرایط زمانه بازآفرینی میکند.
منبع: هفتصبح