درخواست نظافت و آسفالت شهر کاشان و آزادسازی خیابان امیرکبیر

#کاشان

درخواست نظافت و آسفالت شهر کاشان و آزادسازی خیابان امیرکبیر

شهردار محترم کاشان

ریاست محترم شورای اسلامی شهر کاشان

با سلام،

احتراماً به استحضار می‌رساند که اقدامات فوری برای بهبود وضعیت نظافت و زیرساخت‌های شهری کاشان لازم است. در این راستا، از شما محترمین تقاضا داریم که به نکات زیر توجه ویژه‌ای داشته باشید:

نظافت شهری:

از شما درخواست می‌کنیم تا با نصب سطل‌های زباله در مکان‌های پرتردد، خیابان‌ها و کوچه‌ها، به ارتقای کیفیت نظافت شهر کمک کنید. عدم وجود سطل‌های جمع‌آوری زباله علاوه بر افزایش آلودگی و بیماری، به چهره نازیبای شهر نیز منجر شده است.

ترمیم آسفالت:

وضعیت آسفالت در کوچه‌ها و خیابان‌های کاشان وضعیت مناسبی ندارد و آسفالت‌هایی که اجرا می‌شود، از کیفیت پایینی برخوردار است. از شما تقاضامندیم که برای ترمیم کامل و با کیفیت به آسفالت‌های شهر اقدام فرمایید تا مشکلات تردد و ایمنی خودروها و عابران پیاده کاهش یابد.

آزادسازی محور گردشگری فین و مسکن مهر:

راه‌های عبور و مرور ساکنین مسکن مهر و اهالی فین کاشان به دلیل نبود آزادسازی مناسب، از مسیرهای مخروبه و ناشایست می‌گذرد. این در حالی است که پیگیری‌های قانونی برای تعریض و بهسازی محور گردشگری باغ جهانی فین کاشان نیز تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده است. از شما درخواست می‌شود با تعریض دو خیابان ۲۴ متری و ۳۶ متری مسکن مهر، به تسهیل تردد و کاهش بار ترافیکی شهر بپردازید.

با سپاس از توجه و همکاری شما، امیدواریم که با اقدامات موثر شما، مشکلات یاد شده رفع گردند و کیفیت زندگی شهروندان کاشانی بهبود یابد.

با احترام

56%
45 درصد باقی مانده تا نمایش ویژه در صفحه اصلی کارزار
[اطلاعات بیشتر]

امضاکنندگان: 555 نفر

  • حسن رمضان پور فینی

  • حسین اخوان

  • محمد اعتماد فینی

  • مهندس آراسته

  • تقی زاده ابوالفضل

  • درج سنگ

  • مهدی واحدیان

  • رضا هوشمند

  • محمد مهدی دواتگران

  • سید میثم مدرسی فرد

  • رضا صاحبی

  • عباس ارغوانی

  • علیرضا خبازی

  • قطان کاشانی

  • محمد بدیعی

  • هدی واعظی وکیل دادگستری

  • لیلا شبانی

  • سیدمحمدصادق تولیت

  • سید حسین پیغمبری فینی

  • دکترافسرسادات تقریری

  • غزاله حسین زاده

  • زینب ریاضی فینی

  • احمد کریمی

  • مهدی آریا

  • حسین معین پور

  • امیر کدخدایی نوش‌آبادی

  • جواد دوست محمدیان

  • محمود یزدی

  • علیرضا راستی

  • حانیه میدانمیری

بحث و گفتگو

در انتظار استخدام : درود. امضاء کردم. خواهش می کنم شما هم این کارزار استخدامی را امضاء کنید: https://www.karzar.net/180543
💬 پاسخ
س موسوی : سلام این کارزار من نیست! یک شهروند مسئول این کارزار رو برای حفظ شرف و آبروی همه شهروندان مسئول تنظیم کرده، انتظار زیادی ندارم! حتی درخواست امضاء هم ندارم! خواهش مختصر من اینه که وقتی به کارزارهای خوب خودتون سر میزنید، سری هم به این کارزار بزنید و نگاهی به آمار بر و بچ با غیرت کشورتون بندازین و بهش افتخار کنین. منتظرتون هستم🫂👣👌🤝👀👀🥸 https://www.karzar.net/213890
💬 پاسخ
س موسوی : من به ایوان چراغانی دانش رفتم. رفتم از پله ی مذهب بالا . تا ته كوچه ی شك ، تا هوای خنك استغنا ، تا شب خیس محبت رفتم . من به دیدار كسی رفتم در آن سر عشق . رفتم ، رفتم تا زن ، تا چراغ لذت ، تا سكوت خواهش ، تا صدای پر تنهایی . چیزها دیدم در روی زمین : كودكی دیدم . ماه را بو می كرد . قفسی بی در دیدم كه در آن ، روشنی پرپر می زد . نردبانی كه از آن ، عشق می رفت به بام ملكوت . من زنی را دیدم ، نور در هاون می كوبید . ظهر در سفره ی آنان نان بود ، سبزی بود ، دوری شبنم بود ، كاسه ی داغ محبت بود . من گدایی دیدم ، در به درمی رفت آواز چكاوك می خواست و سپوری كه به یك پوسته ی خربزه می برد نماز بره ای را دیدم ، بادبادك می خورد. من الاغی دیدم ، یونجه را می فهمید. در چرا گاه « نصیحت » گاوی دیدم سیر. شاعری دیدم هنگام خطاب ، به گل سوسن می گفت : « شما » من كتابی دیدم ، واژه هایش همه از جنس بلور. كاغذی دیدم ، از جنس بهار . موزه ای دیدم ، دور از سبزه ، مسجدی دور از آب. سر بالین فقیهی نومید ، كوزه ای دیدم لبریز سؤال. قاطری دیدم بارش « انشا » اشتری دیدم بارش سبد خالی « پند و امثال » . عارفی دیدم بارش « تنناها یاهو». من قطاری دیدم ، روشنایی می برد . من قطاری دیدم ، فقه می برد و چه سنگین می رفت . من قطاری دیدم ، كه سیاست می برد ( و چه خالی می رفت.) من قطاری دیدم ، تخم نیلوفر و آواز قناری می برد . و هواپیمایی ، كه در آن اوج هزاران پایی خاك از شیشه ی آن پیدا بود : كاكل پوپك ، خالهای پر پروانه ، عكس غوكی در حوض و عبور مگس از كوچه ی تنهایی . خواهش روشن یك گنجشك ، وقتی از روی چناری به زمین می آید . و بلوغ خورشید . و هم آغوشی زیبای عروسك با صبح . پله هایی كه به گلخانه ی شهوت می رفت . پله هایی كه به سردابه ی الكل می رفت . پله هایی كه به بام اشراق پله هایی به سكوی تجلی می رفت. مادرم آن پایین استكان ها را در خاطره ی شط می شست. شهر پیدا بود: رویش هندسی سیمان ، آهن ، سنگ. سقف بی كفتر صدها اتوبوس. گل فروشی گلهایش را می كرد حراج. در میان دو درخت گل یاس ، شاعری تابی می بست. پسری سنگ به دیوار دبستان می زد. كودكی هسته ی زردآلو را، روی سجاده ی بیرنگ پدر تف می كرد. و بزی از « خزر » نقشه ی جغرافی ، آب می خورد. بند رختی پیدا بود : سینه بندی بی تاب. چرخ یك گاری در حسرت واماندن اسب، اسب در حسرت خوابیدن گاری چی ، مرد گاری چی در حسرت مرگ. عشق پیدا بود ، موج پیدا بود. برف پیدا بود ، دوستی پیدا بود. كلمه پیدا بود. آب پیدا بود ، عكس اشیا در آب. سایه گاه خنك یاخته ها در تف خون. سمت مرطوب حیات. شرق اندوه نهاد بشری. فصل ول گردی در كوچه ی زن. بوی تنهایی در كوچه ی فصل .
💬 پاسخ

اخبار مرتبط با این کارزار



اگر شما خبر تازه‌ای دارید لطفا لینک خبر رسمی آن را از طریق کلید فوق ثبت نمایید.


تأیید کارزار جهت انتشار

این کارزار در چهارچوب قوانین پلتفرم کارزار تأیید و منتشر شد.



این کارزارها را هم حمایت کنید: