به نام آن که جان را فکرت آموخت
جنگ تحمیلی رژیم صهیونی که با دم قدرتهای شیطانی برافروخته شد و همراهی نظامهای ریایی حقوق بینالملل و غوغاسالاری شیادانه رسانههای مزدور، بر آن دمید، براستی آتشی خارقالعاده بود که تنها ملتی سیاوشآسا میتوانست از آن روسفید برآید. در این بحبوحه آحاد ملت ایران، از هر گروه و با هر گرایش، خود را در محک آزمونی سرنوشتساز دید و خوب دید که آنان که در ایشان غشّی هست، چگونه روسیاه و زبالهوار، از خاطر شریف این ملت زدوده میشوند. این ملت در عمل نشان داد ایمان دارد چنگال خونریز هیچ بیگانه و منقار هیچ مزدور اجنبیپرستی سوسن آزادی و سرو استقلال در این سرزمین نخواهد کاشت. مردم نجیب ایران با رفتار بالغانه خود نشان دادند اهالی این خانه خرده حسابهایشان را، خود با هم تسویه خواهند کرد و نیازی به حکمیت ریاکارانه اجنبی ندارند.
در صفبندی راستی در برابر دنائت، بار دیگر نقش رسانهها و بخصوص رادیو و تلویزیون در نمایش و تقویت همبستگی ملی نمودار شد. ای دریغ که بار دیگر سازمان صدا و سیما نشان داد که فرسنگها از واقعیت ملت و آن چه در کف خیابانها رخ میدهد، دور است. ضمن محکوم کردن حمله سفاکانه رژیم صهیونی به ساختمان رادیو و تلویزیون و بزرگداشت زحمات کارکنان خدوم صدا و سیما و تلاش ایشان برای پوشش خبری رخدادهای جنگ، شوربختانه باید گفت که این رسانه بهرغم تشکیلات عریض و طویل و بودجه هنگفت، آنی نبود که در واقع میبایست و آنی نیست که در عمل میباید.
شیوه مدیریتی صدا و سیمای کنونی شایسته مردمان سرافراز ایران نبوده است. این سازمان به جای تأکید بر اشتراکات، به شکلی یکسویه بر تفاوتها تأکید و تصویری سیاه و سفید از امور ارائه میکند. آن چه در قاب تصویر این سازمان دیده میشود القا کننده این توهم است که تنها گروه خاصی در این سرزمین زندگی میکنند، تنها یک گرایش سیاسی خاص حق حرف زدن دارد و تنها گروه خاصی باید دیده شود و تنها افرادی با ویژگیهای بخصوص، باید مخاطب واقع شوند. نمایش فرزندان متفاوت این ملت تنها با چاشنی فرصتطلبی و ابزارانگاری در قاب تلویزیون کنونی اتفاق میافتد. سازمان کنونی صدا و سیما، کماکان انحصارجو، بیتوجه به توسعه کشور و رفع مشکلات معیشتی مردم که تنها در پناه ترمیم سرمایههای اجتماعی-فرهنگی میسور است، بدون داشتن راهبردی برای مواجهه با واقعیتهای کنونی و بدون تدبیر سنجیدهای برای تقویت انسجامی که ملت بزرگ ایران، بهرغم زخمها و مرارتها از خود بروز داد، کماکان بر طبل جداسازی اقشار رنگارنگ ملت ایران میکوبد.
آتشبس رخ داده است ولی هیچ تضمینی برای شکسته نشدن آن وجود ندارد. فارغ از این واقعیت، زندگی جاری است و حق این مردم همبسته و بشکوه است که رسانهای آشتیجو و وحدتآفرین، نه صرفاً در حد خبرخوانی بلکه در سطح خلق نظرات و تحلیلها و برساختن و برآوردن بینشهایی کارآمد، داشته باشد. علاوه بر دشمن صهیونی و همپالکیهایش، باید برای مقابله با دشمنانی چون عقبماندگیها و ناترازیها، نظام رسانهای کارآمدی داشته باشیم تا تمامی ظرفیتها و تواناییهای مردم بسیج گردد. ما به رسانهای نیاز داریم که در بازار مکاره روایتسازی رسانهای و در لشکرکشی همهجانبه بیگانگان خداستیز، رسانه جمهور مردم باشد؛ این بدان معناست که کارآمدان رسانهای سکان مدیریت این رسانه را در اختیار داشته باشند و از آن طرد نشوند، و بدین معناست که به جای شعار دادن، راه حضور عقلای قوم برای تحلیل واقعیتها به این رسانه باز شود.
اصلاح مدیریت، راهبردها و رویههای عملیاتی صدا و سیما، اگر به فوریت دنبال نشود، فردا دیر خواهد بود.
ما امضاکنندگان این کارزار خواستاریم که:
۱- بازنگری در مدیریت، راهبردها، و رویههای صدا و سیما، به عنوان یک اولویت دفاعی و راهبردی، مورد توجه قرار گیرد. صدا و سیما نیازمند خانهتکانی بنیادین است. همانطور که همبستگی ملی ضرورتی بیتردید و یگانه راه غلبه بر دشواریها و مقاومت در برابر بیگانگان و دشمنان است، صدا و سیما باید تمثل و الگوی همبستگی ملی باشد. صدا و سیما باید خود را کارگزار ملت و آرمانهای بلند آن بداند و نه مامور گرایشهای بسیار شاذ سیاسی که مثلاً حتی بازدید سپهبد شهید باقری از پاسارگاد را بر نمیتابد.
۲- بازنگری در شیوههای نظارت بر عملکرد صدا و سیما به نحوی که ارزشیابی عملکرد این سازمان امکانپذیر شود. صدا و سیمای ملی باید در خصوص نحوه صرف بودجه و درآمدها و میزان فایدهمندی و اثربخشی برنامههای خود، پاسخگو شود.
با سپاس و احترام