درخواست تصویب قانون تأمین امنیت وکلا

#امنيت_وكيل

درخواست تصویب قانون تأمین امنیت وکلا

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
جناب آقای دکتر محمدباقر قالیباف

با سلام و تحیات؛

ما، امضاکنندگان این کارزار ، جمعی از وکلای دادگستریسرزمینِ قانون و خرد، میراث‌گاهِ تاریخ و تدبیر ایرانی، این دیارِ دیرپای حکمت و حماسه و تدبیر، جغرافیای ریشه‌دار داد و دیوان، ایرانِ بزرگ، با تاروپود حماسه و فقه و حقوق، پرچمداران حکومت قانون؛ از هیرمند تا ارس، از کرانه‌های مکران تا ساحل‌ خزر، از لالی و گتوند تا فسا و مهران، از تفت و نائین تا راز و جرگلان، از پاوه تا آستارا، از میناب تا آق‌قلا، از دلِ کویر طبس تا صخره‌های سرد ماکو، از خور و بیابانک تا بندر ترکمن،از بروجرد تا چابهار، از خوی تا خرمشهر، از کوه‌پایه‌های دورک انارستان تا دشت‌سوز دلگان، از سراوان تا اردکان، از جوانرود تا بندر دیر، از نیک‌شهر تا قوچان، از قلعه‌گنج تا بجنورد، از سی‌سخت تا شوشتر، از داراب تا گرمه و جاجرم، از جیرنده تا صالح‌آباد، از لامرد تا گراش، از رودبار جنوب تا تکاب. که در هر کوی و برزن این خاک، ایستاده‌اند تا قانون حاکم بر امور باشد با دل‌هایی نگران و رسالتی پابرجا؛ یک صدا، یک مشی، یک امید: ، با دغدغه‌ای ریشه‌دار، با آگاهی از مسئولیت خود و با دل هایی آکنده از اندوه و امید، این نامه را از ژرفای یک نیاز ملی به چاره‌جویی و وضع ضمانتی پایدار برای امنیت وکیل؛ به پیشگاه عالی‌ترین مرجع قانون‌گذاری کشور تقدیم می‌داریم؛ برای ساختن قانونی که سپری برای صیانت از رزمندگان طریق حاکمیت قانون باشد.


آمده‌ایم تا بگوییم که ندایی را که سال‌ها نجوا بوده، به صدای اندیشه و اقدام مدبرانه بدل کنیم؛
سخن از نگرانی عظیمی ‌ست که در جان ما ریشه دوانده؛ از فرسایش تدریجی حریمی می‌گوییم که اگر پاس نداشته شود، نه‌تنها سنگر وکالت را، بلکه بنای رفیع حاکمیت قانون را ترک خواهد انداخت.
ما خواستار پاسداری از استحکام نظم حقوقی کشوریم. ما بر این باوریم که استمرار اعتماد عمومی، جز با صیانت از شرافت و امنیت آنانی که در خط مقدم عدالت ایستاده‌اند مخصوصا وکلا ممکن نیست.اصل ۳۵ قانون اساسی، حق مردم به داشتن وکیل را به رسمیت شناخته؛ و بی‌تردید، تضمین این حق، نیازمند تضمین امنیت، حیثیت و استقلال وکیل است.

در ساختار جمهوری اسلامی، که قوام آن بر عدالت، مردم‌باوری، و کرامت انسانی استوار است، تضعیف وکیل، نه‌فقط آسیب به یک حرفه، که ضربه‌ای به ستون خیمه حاکمیت قانون است. ما آمده‌ایم، با نیتی صادق و در چارچوب قانون، از مقام عالی تقنین کشور تقاضا کنیم:
پیش از آنکه این فرسایش خاموش، به بحرانی آشکار بدل شود، تدبیری بیندیشید؛ و به استواری نظام دادخواهی مدد رسانید.

اگر امروز زبان وکیل، در برابر شرارت و تعدی، به لکنت افتد یا خاموش گردد، فردا سکوت عدالت، سنگینی خود را بر دوش جامعه خواهد نهاد. خطر آنجاست که بحران امنیت وکلا، تنها بحران یک صنف نیست؛ بلکه اختلالی‌ست در سازوکار تحقق عدالت، و از آن فراتر، تهدیدی‌ست برای اعتماد مردم به نظام حقوقی، و در نتیجه، برای امنیت ملی.

ما به جستجوی تأمل و تدبیر برخاسته ایم. چراکه بر این باوریم که پاسداشت عدالت، جز از مسیر صیانت از وکیلِ دادخواه، ممکن نیست؛ و تضمین امنیت او، پیش‌شرط بقای مشروعیت قانون در دل جامعه است.

وکیل دادگستری، نه‌تنها رزم‌آوری در سنگر استقرار حاکمیت قانون، بلکه بازویی استوار برای عدالت و پناهی مطمئن برای حقوق ستمدیدگان و جستجوگران عدالت است در برابر طغیان و شرارت. ما، سوگند یاد کرده‌ایم که مدافع مظلوم باشیم، حتی آنگاه که در مظلومیت خویش، بی‌پناه مانده‌ایم. اما دریغ‌ که در سال‌های اخیر، موجی از خشونت، جنایت، تهدید و هتک حرمت، صلابت این سوگند را در میدان عمل هدف گرفته است؛ موجی که همکاران ما را، یکی پس از دیگری، به خون نشانده یا در هراس زیستن انداخته است.

نگاه کنید به این فهرستِ تلخ و درعین‌حال گواهِ مظلومیت وکالت:

کاوه شوقی، پریوش مظفری، محمودرضا جعفرآقایی، نصیر فرخ‌نژاد، محسن برهمند، مهدی عمارلویی، علی سلیمانی، حسن صفری، منصور محمودی، علی‌اصغر زمانی، محمدجواد آقایی‌نژاد، حسین فتحی، فرهاد رضایی، مهرداد شیرازی، علیرضا دادجو — اینان، وکلای شریفی بودند که در راه عدالت، جان باختند و نامشان در حافظه حرفه ما، چون مشعل‌های فروزان، جاودان خواهد ماند.

دیگران، گرچه زنده‌اند، اما زخم‌خورده‌اند؛ از سلاح و چاقو و گرز و گلوله، رضا بختیاری، محمدرضا عسگری، مهسا آقابابایی، افشین قاسمی، محمدرضا معینی، الهام عرب، حمید کریمی، جلال اسماعیلی، مهدی هداوند، خدیجه کریمی، امیرحسین بوریایی، سهیلا معماری، حامد غیاثی، فرامرز، علی رضایی، افشین قاسمی، سعیده دبیری، احسان روانگردی، حامد میرابوالقاسمی، عباس حبیبی، رحیم سعیدی، نسرین کیقبادی، امین‌الله صفایی، هانا ذکری، وحید مهرادی‌فر، فرداد حیدرنیا، عسگر صادق، مجید شیبانی، مهران صادقی سراجی، امیر شریفی خضارتی، ابوالفضل رئوف، مهدی روزبهانی، سعیده محمدی، مرتضی کرمانی، میلان برزگر، بهروز رستمی، عزت‌الله خورشیدی، امرالله ساجدی، علی‌اصغر ناصری، علیرضا ریحانی، حمید حاجیان، فرشید هکی، رضا ساسانی، مریم روانبخش.

این فهرست، تنها نوک کوه یخی‌ست از واقعیتی دردناک. ده‌ها برابرِ این اسامی، همکارانی بوده‌اند که قربانی ضرب و جرح، تهدید، ارعاب، هتک حیثیت و سوءقصد شده‌اند؛ صدها گلوله، صدها ضربه چاقو، که نه‌فقط جسم و جان وکلا، که پیکر قانون و عدالت را در هم دریده است.آری، همرزمان ما، نه در میدان جنگ، که در دفتر وکالت، در راه عدالت، خون داده‌اند؛ و آن‌گاه که پاسداران قانون، خود بی‌پناه‌اند، چگونه می‌توان از استقرار عدالت سخن گفت؟ وکیلی که خود در معرض تهدید است، چگونه می‌تواند مدافع بی‌پروای حق باشد؟ وکیلی که از تعرض مصون نیست، چگونه می‌تواند پناه بی‌پناهان باشد؟

هر روز که از خانه بیرون می‌رویم، پیش از آنکه کفش بر پا کنیم، دل را باید جَمع کنیم. با همسر و فرزندانمان، آنانی که نگاهشان آرام جان ماست، خداحافظی می‌کنیم و هر بار، تَرَک نازکی در دل‌مان می‌افتد؛ چراکه نگرانیم که : «مبادا این آخرین بدرقه باشد ..... همانگونه که برای خیل عظیمی از همکاران و همرزمان ما چنین بوده و هر روز این نگرانی و تردید بیشتر و پر رنگ تر می شود. چرا که قتل و تهدید و ارعاب وکیل تبدیل به آسان ترین راه جلوگیری از اجرای عدالت شده است.

برای بسیاری، خیابان تنها مسیر رفت‌وآمد است؛ اما برای ما، عرصه‌ای که بزدلانِ گریزان از عدالت آن را به کمین‌گاه بدل کرده‌اند. ما که روزگاری با قامت استوار در کنار مردم ایستاده بودیم، امروز ناگزیر، با هر قدم، به چهارسو نگاه می‌کنیم؛ به پشت سر، به روبه‌رو، بی‌آن‌که روشنی‌ای در افق دیده شود. تنها تاریکی است و ناامیدی، که هر روز، سایه‌اش گسترده‌تر می‌شود و ما می‌دانیم آن‌چه در انتظار ماست، چیزی جز تکرار سرنوشت تلخ همرزمان‌مان نیست: آینده‌ای خشن‌تر، تاریک‌تر، و نزدیک‌تر از آن‌چه می‌پنداریم. مگر اینکه مدام پا پس بکشیم که سوگند خورده ایم که بمانیم. هر دیوار، شاید کمینی باشد؛ هر سایه، تهدیدی پنهان؛ و هر خودرو، ارابه‌ای برای مرگ. همان‌گونه که برای بسیاری از یاران ما چنین شد: بی‌دفاع، در سکوت، با گلوله و چاقو، از پا درآمدند، و فقط نامی از آنها بر جای ماند.

آیا شرافتمندانه است که ما در محافل عمومی ظاهر نشویم؟ که از پذیرش مظلومان و مراجعان ناشناس، پرهیز کنیم؟ که در پایان هر جلسه دادگاه، نه با آرامش وجدان بلکه با اضطراب جان، دادگاه را ترک کنیم؟ آیا رواست که مسیر بازگشت‌مان را مدام تغییر دهیم، نگران از آنکه نکند گام‌هایی خاموش ما را تعقیب کنند؟ که نکند دستی ناجوانمرد تصمیم گرفته باشد، انتقام قانون را از جان ما یا خانواده‌مان بستاند؟ آیا برازنده سوگند ماست که در تاریکی احتمالات، پنهان شویم و امید موکلانمان را در سایه بگذاریم؟ آنان که ما را نه فقط به‌عنوان وکیل، بلکه به‌عنوان یاور و رازدار خویش برگزیده‌اند، مستحق آن‌اند که در بزنگاه خطر، پشت درهای بسته بمانند و وکیل‌شان را در برابر خصم شرور ، تنها ببینند؟ نه، ما نمی‌توانیم چنین کنیم. نه از سر نترسی، که از سر وفاداری به سوگندی که خورده‌ایم؛ و نه به‌دلیل بی‌احتیاطی، که به حکم انصاف. ما چنین نمی‌کنیم، زیرا چنین کردن، شرافتمندانه نیست.این بیم‌ها، بی‌علت نیست. آمار رو‌به‌فزونیِ ضرب و جرح، تهدید، ترور، هتک حرمت و حتی قتلِ وکلا دیگر یکهشدار ساده نیست، بلکه فریادی است که باید به گوش قانون‌گذاران برسد. ما در این مملکت، با مجوز رسمی، طبق قانون، به دفاع از حقوق مردم و عدالت برمی‌خیزیم.و هیچ سلاحی به جز سوگندنامه در دست نداریم. پس چرا باید به‌جای امنیت، مخاطره‌ی جان، سهم ما باشد؟ چرا دادخواهی، که مقدس‌ترین رسالت انسانی است، باید این‌چنین پرهزینه و خطرآفرین شود؟مگر نه این است که بنا بود دادگستری بدیل خشونت و جنگ باشد؟ پس این جنگ و کشتار خاموش چیست که علیه ما در جریان است؟

نشاید که قلم ما بلرزد و زبان ما خاموش شود؛ شجاعت ما نباید به قیمت جان ما یا همرزمان‌مان تمام شود. ما پاسداران قانونیم؛ سوگند خورده‌ایم که به قوانین احترام بگذاریم و آن را پاس بداریم. این احترام، هرگز نباید به بهای از دست دادن امنیت و جان عزیزان‌مان تمام شود.ما وکلایی هستیم که به نام عدالت در برابر شرارت ایستاده‌ایم، اما این ایستادگی، نه به بهای جان، بلکه با تضمین امنیت و حمایت باید همراه باشد. وقتی امنیت نیست، شجاعت بی‌پشتوانه است و قلمی که بلرزد، قانون را به سکوت محکوم می‌کند. در دفاع از قانون و عدالت، جان همرزمان‌مان نیز محترم است؛ زیرا این جان‌ها، ستون‌های استواری‌اند که عدالت بر آن‌ها استوار است. حمایت از ما، حمایت از قانون است و قانون بی‌حمایت، تنها یک نام بی‌رمق خواهد بود.چرا که اگر عدالت خاموش شد، قانون بی‌پناه می‌ماند، و در پی آن، باور عمومی فرو می‌ریزد، و سرانجام، امنیت ملی ترک برمی‌دارد. قوانینی که وکلای مجلس تصویب می‌کنند بدون وکلایی که امنیت دارند هرگز اجرا نخواهند شد و کار شما بدون تأمین امنیت ما بی ثمر خواهد ماند.

ما وکلایی که تعهد داده‌ایم در برابر اصحاب زر و تزویر، سپر مظلومان باشیم، امروز خود زخم‌خورده و بی‌پناه، دادخواهی‌مان را نزد شما آورده‌ایم. تا نگویید روزی کسی نگفت، کسی ننوشت، کسی هشدار نداد.

در کشور ما، تهدید وکیل، ارزان است. تعرض به او، بی‌هزینه. خونش، بی‌مدافع. کافی‌ست پرونده‌ای را پی‌گیری کند که منافع جنایتکار و شروری را به خطر بیندازد؛ کافی‌ست در کنار کارگری بایستد که حقش پایمال شده؛ کافی‌ست علیه اراده‌ای پنهان، از قانون سخن بگوید؛ و آنگاه، خود در جایگاه مقتول بعدی خواهد بود. و این چرخه سیاه در نهایت عدالت و حاکمیت و تقدس قوانین را خواهد بلعید. چه بسیار همکاران ما که مورد ضرب و جرح واقع شدند، و پس از آن نیز بارها تهدید شدند تا از راه حق عقب بنشینند؛ اما هر عقب‌نشینی یک وکیل، عقب‌نشینی قانون است. هر تهدید بی‌پاسخ، یک سنگ بر گور عدالت است.

مقام عالی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران؛

امروز، این شما هستید که می‌توانید نقطه عطفی در تاریخ قانون‌گذاری ایران بیافرینید. ما، خواستار تصویب طرحی دوفوریتی برای «تأمین امنیت وکلا» هستیم؛ قانونی که: تعرض به وکیل را جرم مشدد بشناسد، تهدید او را مصداق اخلال در نظام دادرسی قلمداد کند، دولت را مکلف به تضمین امنیت شغلی، جانی و حیثیتی وکلا و خانواده آنان نماید، و با ایجاد سازوکارهای نظارتی و قضایی مؤثر، هزینه این تهدیدات را برای متعرضان، بازدارنده و سنگین کند. به نحوی که به هیچ وجه برای جلوگیری از اجرای عدالت به چنین جرائمی حتی فکر هم نکنند.

چنین قانونی نه‌تنها مدافع حقوق وکلاست، بلکه ضامن بقای عدالت، مشروعیت نظام دادرسی، و نشانه بلوغ حکمرانی و اعتبار سایر قوانینی است که شما تصویب می کنید و تصویب آن، نه فقط خواسته‌ی ما، بلکه خواست ستمدیدگانی است که پناهی جز قانون ندارند و دادگستری را ملجأ خود می دانند.

جناب آقای دکتر قالیباف! حق طلبی و عدالتخواهی نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، می تواند این قانون را به تصویب برساند و در حافظه تاریخی ملت، این دوره از مجلس را به‌عنوان حامی واقعی عدالت ثبت نماید. این تقنین ، سرمایه‌ای اخلاقی، سیاسی و تاریخی برای برای حاکمیت قانون خواهد بود.

امروز، وکیل دادگستری نه در میدان جنگ، که در اتاق ملاقات با موکل، در راهرو دادگاه، در مسیر منزل، و به صرف دفاع از حق، آماج تهدید و جنایات از سوی کسانی قرار می‌گیرد که با اصول مسلم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سر دشمنی دارند و صراحتا تضعیف اصل ۳۵، اصل ۲۲، و اصل ۴۰ را نشانه رفته اند تهدیدها و جنایاتی که با شأن این حرفه شریف و شأن نظام دادرسی و دادگستری و حکمرانی این کشور ناسازگار است.

این نابسامانی، فقط امنیت وکلا را تهدید نمی‌کند، بلکه ریشه عدالت را نشانه گرفته است. زیرا وکیلِ ترسان، عدالتِ لرزان می‌آورد. و عدالت لرزان، به زودی فرو می‌ریزد.

جناب آقای دکتر قالیباف؛

این کارزار، صدای جمعی از رزمندگان برای استقرار حاکمیت قانون است که خود هیچ سپر قانونی ندارند. ما از مجلس محترم شورای اسلامی، به ویژه در طلیعه دوره‌ای که به نام تحول و مردمی‌سازی نام گرفته، تقاضا داریم با فوریت، طرحی در جهت «افزایش امنیت جانی وکلای دادگستری» را تصویب فرمایید؛

ما نمی‌خواهیم وکیل، سپر بلا باشد. ما می‌خواهیم وکیل، زبان عدالت باشد. ما نمی‌خواهیم خون وکیل، هزینه استقرار نظم و اجرای قانون و تاوان دفاع از مظلوم شود. ما می‌خواهیم قلم وکیل، پاسدار قانون باشد.

ما باور داریم که امنیت وکیل، مقدمه امنیت جامعه است؛ و همان‌گونه که پزشک در بیمارستان و معلم در مدرسه نیاز به صیانت دارند، وکیل نیز در عرصه دادخواهی باید مصون از تهدید و آزار باشد.

امید ما به نمایندگان ملت است. آنان که باید در بزنگاه‌ها، با تصویب قوانینی عادلانه، ضامن امنیت مدافعان قانون باشند. اینک زمان آن است که مجلس، با تصویب قانونی دوفوریتی و اثرگذار، در دفاع از نهاد وکالت و کرامت عدالت، نامی نیک در تاریخ برجای نهد.

در هر کوی و برزن این سرزمین پرگهر، از آرامشدهستان ها و بخش های کوچک و دور از هم تا غوغای کلان‌شهرهای پرهیاهو، وکلا در دارالوکاله‌ها مستقرند، تا قانون استقرار یابد و عدالت برقرار باشد. آنجا که قانون حاکم است، امنیت قوام می‌گیرد، سرمایه جریان می‌یابد، اقتصاد جان می‌گیرد، و درخت کارآفرینی قوی و قاعده‌مند ریشه می‌دواند. خانه‌ها روشن و پایدار می‌مانند، چرخ صنعت با قدرت می‌چرخد، مدرسه‌ها پابرجا می‌مانند، و مردمان شهرها و روستاهای این خاک، دیگر ناگزیر به قهر و کوچ و دل‌کَندن نیستند؛ زیرا امید ماندن دارند و اطمینان ساختن. چون می‌دانند آنچه با زحمت می‌سازند، با پشتوانه قانون، از گزند شرارت وسرقت و تعرض در امان خواهد ماند. حتی اگر آنچه ساخته اند در نقطه صفر مرزی باشد زیر پرچم قانون پایدار خواهد ماند و این وکلا هستند که در هر گوشه‌ای از میهن، با حضور خویش نشان می‌دهند که قانون، تنها واژه‌ای خشک در کتاب‌ها نیست؛ که جان دارد، روح دارد، حافظ دارد و در وجب به وجب این خاک درختی ریشه دار و سایه ساز است.

حضور وکیل، حضور قانون است؛ و حضور قانون، حضور امید؛ و امید، خالق امنیت است.

اکنون در بزنگاهی تاریخی ایستاده‌ایم: اگر قانون، پشت وکیل نایستد، وکیل مدافع بی دفاع چگونه پشت قانون بایستد؟ ما، امضاکنندگان این نامه، از شما نمایندگان محترم ملت می‌خواهیم با تصویب قانونی دوفوریتی برای تضمین امنیت شغلی، و جانی وکلا، نه تنها مدافعان قانون، بلکه حافظان امنیت ملی را پاس بدارید.قانونی که برای امنیت وکلا تصویب می‌کنید، برای همه مردم ایران و برای استواری کشور، امنیت خواهد آفرید.تنظیم کنندگان این کارزار آماده ارائه پیشنویس طرح پیشنهادی در اینخصوص می باشند.

با احترام و امید،
وکلا و اعضای نهاد وکالت کشور (این نامه در قالب کارزار مردمی امضا و به پیوست تقدیم می‌گردد)

28%
72 درصد باقی مانده تا نمایش ویژه در صفحه اصلی کارزار
[اطلاعات بیشتر]

امضاکنندگان: 281 نفر

  • سعید احمدی

  • فاطمه خواجویی

  • الهام خسروی نژاد

  • میرمهدی جعفری

  • سیده نیلوفرطباطبائی

  • حسین جاهد مجید آباد

  • سیدعلی شفیعی

  • سپیده رضازاده

  • محمد آبرود

  • آتنا سلامت

  • مژگان قیاسی

  • امیرحسین اسدزاده

  • حامد فرهادی نیا

  • نرجس فرزین

  • مجید دشتی

  • لیلا فلاح

  • معصومه القاصی

  • مهسا عباسی دوست

  • سالار حسنلو

  • سیده آرزوجعفری

  • مونا منصوری

  • دشتی مهسا

  • محمد حاجی احمدی

  • اسما احمدی نژاد

  • محمد امینی

  • نازنین حسینقلی زاده

  • مهدی حسینی

  • بهنام خیری گیگلو

  • حمیدرضا حاجی اسفندیاری

  • آرمان پورتحویلی

بحث و گفتگو

اخبار مرتبط با این کارزار



اگر شما خبر تازه‌ای دارید لطفا لینک خبر رسمی آن را از طریق کلید فوق ثبت نمایید.


تأیید کارزار جهت انتشار

این کارزار در چهارچوب قوانین پلتفرم کارزار تأیید و منتشر شد.



این کارزارها را هم حمایت کنید: