به نام خداوند بخشنده و مهربان
ریاست محترم جمهوری
ریاست محترم قوه قضائیه
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی
وزیر محترم آموزش و پرورش
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
با عرض سلام و احترام؛
اینجانبان، جمع کثیری از شهروندان دغدغهمند، اساتید، معلمان، اولیا و دانشآموزان سراسر کشور، که دل در گرو اعتلای ایران عزیز و برقراری عدالت در تمامی شئون آن داریم، این مرقومه تفصیلی را به رشته تحریر درآوردهایم تا از عمق جان، فریاد عدالتخواهی خود را در مورد یکی از عمیقترین و ویرانکنندهترین نابرابریهای موجود در ساختار آموزشی کشور، یعنی وجود سهمیههای تبعیضآمیز در آزمونهای ورودی مدارس (بهویژه مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی) و آزمون سراسری دانشگاهها (کنکور)، به گوش شما برسانیم. این سهمیهها نه تنها از اساس با روح عدالت و شایستهسالاری در تضادند، بلکه در عمل به ابزاری برای تداوم و تشدید شکافهای طبقاتی، کاهش انگیزه و امید در میان اکثریت دانشآموزان و در نهایت تضعیف بنیادهای اجتماعی و علمی کشور بدل گشتهاند.
ما با ایمان راسخ به مبانی انقلاب اسلامی، که یکی از آرمانهای اصلی آن برقراری عدالت اجتماعی و رفع تبعیض است، و با الهام از آموزههای دین مبین اسلام که بر قسط و عدل تأکید فراوان دارد، خواهان لغو فوری، کامل و بدون قید و شرط تمامی سهمیههای ناعادلانه هستیم. این مطالبه، نه یک درخواست شخصی یا گروهی، بلکه ندای وجدان بیدار جامعهای است که شاهد پایمال شدن حقوق بسیاری از فرزندان خود در مسیر کسب علم و دانش است.
سهمیهها در سیستم آموزشی ما، با نیتهایی که شاید در ابتدا موجه به نظر میرسیدند (مانند حمایت از اقشار خاص)، متأسفانه به مرور زمان به ابزاری برای ایجاد رانت و امتیازات ناعادلانه تبدیل شدهاند. این سهمیهها، برخلاف اصل برابری فرصتها، زمینهای را فراهم آوردهاند که آینده تحصیلی و شغلی افراد، نه بر اساس تواناییها، استعدادها و تلاشهایشان، بلکه بر مبنای تعلقات و رانتهای خارج از حیطه شایستگی، رقم بخورد.
عدالت آموزشی یعنی فراهم آوردن فرصتهای برابر برای تمامی دانشآموزان، صرفنظر از وضعیت اقتصادی، اجتماعی، قومیتی یا خانوادگی. سهمیهها این اصل بنیادین را نقض میکنند. وقتی دانشآموزی با کسب درصدهای پایینتر (گاهی بسیار پایینتر) به دلیل برخورداری از سهمیه، وارد بهترین مدارس یا رشتههای دانشگاهی میشود، در حالی که دانشآموزی دیگر با تلاش مضاعف و درصدهای بالاتر به دلیل عدم برخورداری از سهمیه، از حق خود محروم میگردد، این دیگر عدالت نیست؛ این عین تبعیض است.
مدارس تیزهوشان، با نیت شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان آغاز به کار کردند. اما افزودن سهمیهها به آزمون ورودی این مدارس، عملاً این نیت پاک را مخدوش ساخته است. ورود دانشآموزان به این مدارس با استفاده از سهمیه، نه تنها ظرفیتهای محدود این مراکز را اشغال میکند، بلکه عدالت را در ابتداییترین سطوح آموزشی زیر سؤال میبرد. کودکی که با استعداد ذاتی و هوش بالا، سالها برای ورود به این مدارس تلاش کرده، نباید به خاطر سهمیه یک همسال، از حق خود محروم شود. این رویه، در سنین پایین، بذر یأس، ناامیدی و بیاعتمادی به سیستم را در دل دانشآموزان میکارد.
کنکور، دروازه ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. سهمیهها در کنکور، به اوج ناعادلی خود میرسند. اختصاص سهمیههای قابل توجهی که گاهی تا چندین ده درصد از ظرفیت رشتههای پرطرفدار را در بر میگیرند، عملاً رقابت عادلانه را از بین برده است.
دانشآموزان مناطق محروم، روستایی یا حتی مناطق شهری که به بهترین امکانات آموزشی دسترسی ندارند، با سهمیههای "منطقه" خود مجبور به رقابت در سطحی بسیار محدودتر از سهمیهداران هستند. این در حالی است که بسیاری از این دانشآموزان، با وجود کمبود امکانات، با تلاش شبانهروزی و عشقی بیحد به تحصیل، به درجات علمی بالایی دست پیدا میکنند، اما سهمیهها، مانع از رسیدن آنها به آرزوهایشان میشود.
دانشجویانی که با رتبههای بسیار بالا، گاهی تا صدها هزار نفر اختلاف، وارد رشتههای پزشکی، مهندسی، حقوق و... میشوند، عملاً جای شایستهترینها را میگیرند. این امر نه تنها منجر به کاهش کیفیت آموزش عالی در درازمدت میشود، بلکه احساس تبعیض را در میان نخبگان واقعی کشور تقویت کرده و ممکن است به مهاجرت نخبگان و از دست دادن سرمایههای انسانی منجر شود.
وجود سهمیههای ناعادلانه، تنها به تضییع حقوق فردی محدود نمیشود، بلکه پیامدهای گسترده و مخربی بر کل ساختار جامعه و آینده کشور دارد:
وقتی دانشآموزی میبیند که با وجود تلاش بیوقفه و کسب نتایج درخشان، سهمیهها مانع از رسیدن او به اهدافش میشوند، انگیزهاش برای ادامه تحصیل و تلاش علمی از بین میرود. این یأس و ناامیدی، به مرور زمان به بیتفاوتی نسبت به آینده کشور و حتی گرایش به بزهکاری یا مهاجرت منجر میشود.
سهمیهها عملاً به ابزاری برای تثبیت و تشدید نابرابریهای اجتماعی تبدیل شدهاند. آنها یک طبقه خاص را با امتیازات ویژه وارد بهترین مدارس و دانشگاهها میکنند، در حالی که اکثریت جامعه باید با شرایط سختتر و رقابتیتر دست و پنجه نرم کنند. این وضعیت، حس تبعیض را در جامعه گسترش داده و به همبستگی ملی آسیب میرساند.
ورود دانشجویان با سطح علمی پایینتر (به واسطه سهمیه) به رشتههای حساس و مهم، به مرور زمان منجر به کاهش کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاهها میشود. این امر نه تنها به اعتبار علمی کشور لطمه میزند، بلکه در درازمدت، تربیت متخصصان کارآمد و مورد نیاز جامعه را با چالش جدی مواجه میسازد. آیا میتوان انتظار داشت پزشکی که با رتبه ضعیف و سهمیه وارد دانشگاه شده، مانند پزشکی که با تلاش و نبوغ وارد شده، جان انسانها را به امانت نگه دارد؟
سهمیهها، بیاعتمادی گستردهای را نسبت به سیستم آموزشی و به طور کلی حاکمیت ایجاد کردهاند. وقتی مردم احساس میکنند که نهادهای مسئول به جای برقراری عدالت، خود عامل تبعیض هستند، اعتماد عمومی خدشهدار میشود و این امر، سرمایه اجتماعی ارزشمندی را نابود میکند.
نخبگان واقعی جامعه، کسانی که با استعداد و تلاش خود به قلههای علمی دست یافتهاند، وقتی میبینند که در کشور خود فرصتهای برابر برایشان فراهم نیست، ممکن است راه مهاجرت را در پیش گیرند. از دست دادن این سرمایههای انسانی، ضربه مهلکی بر پیکر توسعه و پیشرفت کشور است.
سهمیهها عملاً روحیه رقابت سالم را در جامعه از بین میبرند. وقتی موفقیت نه بر اساس شایستگی که بر اساس سهمیه تعریف میشود، دیگر چه نیازی به تلاش و کوشش است؟ این امر به ترویج فرهنگ رانتخواری و میانبرزدن به جای تلاش و کوشش منجر میشود.
با درک عمیق از این معضلات و با هدف اعتلای نظام آموزشی و تحقق عدالت واقعی، ما خواستار بازنگری اساسی و اجرای اصلاحات جدی در قوانین و مقررات مربوط به آزمونهای ورودی هستیم. راه حل این معضل، پیچیده نیست و با اراده جمعی و عزم ملی، قابل اجراست:
اولین و مهمترین گام، حذف بیقید و شرط تمامی سهمیههای موجود در آزمونهای ورودی مدارس و دانشگاههاست. ورود به این مراکز باید صرفاً بر اساس تواناییهای علمی و نتایج آزمون، و رقابت آزاد و عادلانه صورت پذیرد. هیچ سهمیهای، تحت هیچ عنوانی، نباید حق شایستگان را پایمال کند.
به جای سهمیه، باید مکانیسمهای حمایتی هوشمندانه و عادلانه جایگزین شوند. این حمایتها میتواند شامل ایجاد مدارس مجهز، باکیفیت و استاندارد، استخدام معلمان مجرب و کارآمد، و فراهم آوردن امکانات کمکآموزشی و مشاورهای برای دانشآموزان این مناطق، بهترین نوع حمایت باشد.
در صورت لزوم حمایت از دانشجویان نیازمند، این حمایت باید در قالب بورسیههای تحصیلی بر اساس نیاز مالی و با حفظ معیار شایستگی علمی، پس از ورود به دانشگاه صورت گیرد، نه پیش از آن و از طریق سهمیه.
دولت و نهادهای آموزشی باید به جای تمرکز بر آزمونهای ورودی و سهمیه، بر شناسایی و پرورش استعدادها از سنین پایین در سراسر کشور تمرکز کنند. این کار باید از طریق تقویت مدارس دولتی و ایجاد فرصتهای برابر برای تمامی دانشآموزان در تمامی مقاطع صورت گیرد.
تمامی مراحل برگزاری آزمونها، تصحیح اوراق و اعلام نتایج باید با حداکثر شفافیت و تحت نظارت دقیق نهادهای بیطرف صورت گیرد تا هیچگونه شائبهای از دخل و تصرف یا اعمال نفوذ وجود نداشته باشد.
باید در فلسفه وجودی مدارس تیزهوشان بازنگری شود. اگر هدف، پرورش استعدادهای خاص است، این امر باید به گونهای صورت گیرد که به عدالت آموزشی لطمه نزند. شاید لازم باشد به جای مدارس جداگانه، برنامههای فوقبرنامه و کلاسهای ویژه برای دانشآموزان با استعداد در همان مدارس عمومی ارائه شود.
در بلندمدت، باید تلاش کرد تا نقش کنکور به عنوان تنها معیار ورود به دانشگاهها کاهش یابد و سوابق تحصیلی دانشآموزان در طول دوره دبیرستان (با تضمین سلامت و عدم تقلب در امتحانات نهایی) نقش پررنگتری پیدا کند.
مسئولین محترم!
آینده این مرز و بوم، در گرو آینده فرزندان ماست. اجازه ندهید یأس و ناامیدی، حاصل تبعیض و بیعدالتی، در دلهای پاک این نسل ریشه دواند. وجدان عمومی جامعه، این بیعدالتی را تاب نمیآورد و خواستار اصلاح فوری آن است.
ما از شما میخواهیم با شجاعت و درایت، و با الهام از آموزههای عدالتمحور دین و انقلاب، هرچه سریعتر نسبت به لغو کامل و بدون قید و شرط تمامی سهمیههای تبعیضآمیز در آزمونهای ورودی مدارس و دانشگاهها اقدام نمایید.
این اقدام نه تنها گامی بلند در جهت تحقق عدالت اجتماعی و آموزشی خواهد بود، بلکه اعتماد عمومی را به نظام باز خواهد گرداند، انگیزه را در میان دانشآموزان تقویت خواهد کرد و مسیر را برای پرورش نسلی توانمند، شایسته و امیدوار به آینده هموار خواهد ساخت.
چشمان میلیونها خانواده و دانشآموز به تصمیم عادلانه شما دوخته شده است. تاریخ در مورد این تصمیم قضاوت خواهد کرد.
با آرزوی توفیق الهی در برقراری عدالت،
جمعی از شهروندان دغدغهمند، اساتید، معلمان، اولیا و دانشآموزان ایران عزیز.