جناب آقای دکتر پزشکیان
رئیس محبوب و محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
احتراماً، امضاکنندگان این کارزار تقاضای پرداخت فوری بدهی کلان دولت به سازمان تأمین اجتماعی را داریم.
آقای رئیسجمهور، نیمی از مردم ایران بیمهپرداز صندوق تأمین اجتماعی بوده و بازنشستگان بسیاری حقوق ماهانه خود را از این صندوق خصوصی که بزرگترین صندوق کشور است دریافت میکنند.
چرا دولت در انتخاب مسئولین صندوقی غیردولتی اعمال سلیقه و انتخاب مینماید، در حالی که صرفاً میتواند نظارت داشته باشد؟
در این زمان و تورم بسیار زیاد قیمتها در کل کشور، درمان و هزینههای پزشکی و امرارمعاش نیمی از مردم ایران به مخاطره افتاده است.
با ادامهٔ دخالتهای بیجا و برداشتهای غیرقانونی از ذخایر سازمان تأمین اجتماعی تاکنون، که صندوق بیننسلی هم صاحبان صندوق و هم دولت ضرر خواهند کرد.
خواهشمند است صندوقی که خودگردان است و توقعی از دولت ندارد را حمایت کنید، نه آنکه با دستدرازیهای بیجا آن را ضعیف نمایید.
در اخبار و شنیدههایمان مبلغ بدهی دولت بیش از ۱۰۰۰ همت بوده که اگر فوراً پرداخت نگردد، بهزودی سازمان تأمین اجتماعی در جوابگویی به نیمی از مردم ایران ناتوان خواهد گردید. و من الله التوفیق
متن ذیل که چند سال قبل منتشر شده را هم بخوانید و تفکر نمایید:
بدهی دولت به تأمین اجتماعی از کجا سرچشمه میگیرد.
کارگر و کارفرما تاوان بدهیها را میدهند.
- بسیار شنیدهایم که دولت به سازمان تأمین اجتماعی بدهکار است اما نمیدانیم چرا؟
دولت به دلیل عمل نکردن به تعهداتش به سازمان تأمین اجتماعی سالهاست به عنوان بزرگترین بدهکار تأمین اجتماعی شناخته شده است. این بدهیها اینگونه ایجاد شده است:
۱) دولت متعهد است حق بیمهٔ کارگاههای زیر ۵ نفر را که تعدادشان ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر بود به تأمین اجتماعی پرداخت کند، که نمیکند.
۲) با بازنشسته کردن اجباری کارگران کارخانههایی که بر طبق ماده ۱۰ نوسازی صنایع جهت بهسازی محیط زیست تعطیل و دست به اخراج کارگران خود میزنند، دولت متعهد شده است که ۵ سال حق بیمهٔ آنان را بدهد تا بازنشسته شوند، که نمیدهد.
۳) ۷۶۰ هزار راننده تاکسی که با ۱۳.۵ درصد پرداخت حق بیمه در سازمان تأمین اجتماعی شناخته میشوند، دولت میبایست ۱۳.۵ درصد باقیمانده حق بیمه این رانندگان را به سازمان پرداخت کند، که نمیکند.
۴) دولت ۲۶ گروه میهمان ناخوانده را بر سر سفرهٔ تأمین اجتماعی تحمیل کرده است؛ از جمله روحانیون، خادمین مساجد، گروههای صنایعدستی و ... که پرداخت حق بیمهشان باید توسط دولت صورت گیرد، که پرداختی انجام نمیگیرد.
۵) هفت درصد حق بیمهٔ اسیران جنگ ایران و عراق که دولت متعهد شده واریز کند، که نمیکند.
۶) سه درصد مطالبهٔ تأمین اجتماعی از سال ۱۳۵۴ که بر عهدهٔ دولت بوده و هر سال آن را به سال دیگر موکول میکند.
۷) حق بیمهٔ کارمندان دولتی که به زور توسط دولت به تأمین اجتماعی آورده شدهاند، هنوز پرداخت نگردیده است.
۸) حق بیمهٔ کارگران و کارمندان شرکتهای دولتی چون مخابرات، برق منطقهای و ... که دولت باید به تأمین اجتماعی پرداخت کند که پرداخت نمیکند.
۹) مبلغ خرید کارخانههای سودده که دولت از تأمین اجتماعی با قیمت پایین خریداری کرده ولی تاکنون پرداخت نکرده است، از جمله کارخانه تولید سانتریفیوژ تسا در شهرهای کرج و اشترجان اصفهان و شهرهای دیگر.
- و در قبال تهاتری بدهی شرکتهای ورشکسته را بابت بدهی به تأمین اجتماعی تحمیل میکند.
۱۰) در زمان کرونا هزینه درمان بیماران غیرتأمین اجتماعی بستری در بیمارستانهای تأمین اجتماعی که پرداخت نشده است.
۱۱) بدهی وزارت بهداشت به تأمین اجتماعی در پرداخت سرانه درمان بیمهشدگان تأمین اجتماعی (طرح تحول بیمه سلامت)
۱۲) خرید ۲۹ بیمارستان از تأمین اجتماعی که مبلغ توافق شده برای واگذاری آنها به تأمین اجتماعی داده نشده است.
۱۳) وامهای دریافتی (۳ میلیارد تومان) در زمان جنگ از بانک رفاه کارگران که پرداخت نگردیده است.
اینها تنها بخش کوچکی از ۶۷ مورد بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی است.
طبق ماده ۵۲۲ آیین دادرسی مدنی، بدهی دولت به تأمین اجتماعی میبایست بهروز محاسبه شود و سود مرکب به آن تعلق میگیرد.
طبق محاسبه کارشناسان بازنشستگان مستقل تا روز نگارش این مطلب، دولت مبلغی نزدیک به ۸۵۰ هزار میلیارد تومان (۸۵۰ همت) به تأمین اجتماعی و یا دقیقتر به کارگران و بازنشستگان تأمین اجتماعی بدهکار است که از پرداخت آن شانه خالی میکند و در بودجه سال ۱۴۰۲ هم به جای ۲۰۰ هزار میلیارد تومان فقط ۵۶ هزار میلیارد را تقبل کرده است که معلوم نیست پرداخت شود یا نه. که اگر قرار به پرداخت باشد باز هم به جایش شرکتها یا کارخانههای ورشکسته را به تأمین اجتماعی تحمیل خواهد کرد، آن هم با قیمتهای نجومی.
سازمان تأمین اجتماعی یک سازمان عمومی و غیردولتی است که با مبالغ دریافتی از کارگران و بازنشستگان ایجاد شده است.
و دولت حق دخالت در آن را ندارد اما با تصویب قوانین مختلف، در حالیکه اجازه دخالت در آن را ندارد، تمام مسئولین آن را دولت انتخاب میکند! یعنی بدهکار بزرگ یک سازمان برای عدم پرداخت بدهی خود کنترل آن را در دست میگیرد و در عمل آن را به نابودی کشانده است و به همین دلیل است که
به جای پرداخت بدهی خود به تأمین اجتماعی که مشکل این سازمان عریض و طویل را حل میکند، به وضع قوانینی همچون افزایش سن بازنشستگی روی میآورد. در واقع کارگر و کارفرما باید تاوان بدهی دولت به بیمه را پرداخت کنند.
پ.ن.: البته این بدهیها شامل همه دولتها میشود ولی متأسفانه دولت فعلی هم به جای تسویه بخشی از بدهی خود به سازمان تأمین اجتماعی که حقالناس است، به دنبال در اختیار گرفتن کامل این سازمان و ادغام آن با صندوق بازنشستگی کشوری و لشکری است تا هم بدهی دولت به این سازمان عمومی غیردولتی به فراموشی سپرده شود، و هم از منابع تأمین اجتماعی و سایر صندوقهای پولدار برای تأمین منابع لازم جهت پرداخت به صندوقهای دولتی که فعلاً از بودجه عمومی پرداخت میشود استفاده کند.
