⚠️ زمان این کارزار به پایان رسیده است. می‌توانید کارزارهای زیر را حمایت و امضا کنید:

◻️ درخواست برداشتن محدودیت اینترنت بین‌المللی در وضعیت جنگی
◻️ نه به مذاکره با آمریکا و عدم اهمال در مقابل کوچک‌ترین نقض آتش‌بس
◻️ درخواست تصویب سربازی برای دختران

درخواست تمدید دوباره برگه سرشماری از جمهوری اسلامی ایران

#عدم_اخراج_مهاجرین

درخواست تمدید دوباره برگه سرشماری از جمهوری اسلامی ایران

جناب آقای دکتر پزشکیان
رئیس جمهور محترم 
جمهوری اسلامی ایران

با سلام و احترام:

همان‌گونه که می‌دانید با آمدن نیروی تروریست طالبان به جمهوری اسلامی افغانستان، تعداد زیادی از افغان‌ها به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کرده و پناه آورده‌اند و ما قدردان حکومت و مردم ایران هستیم.

ما از شما خواهشمندیم روند اخراج اجباری را متوقف کنید. در حال حاضر در افغانستان زمینه کار و تحصیل فراهم نیست و طالبان دختران را از تحصیل محروم کرده‌اند.

اخراج اجباری برای زنان سرپرست و دختران بسیار دشوار است و شرایط زندگی در افغانستان تقریباً غیرممکن است.

از شما تقاضا داریم برگه سرشماری را تمدید کنید.

با سپاس از جمهوری اسلامی ایران.

زمان این کارزار به پایان رسیده است.

جهت اطلاع از نتیجه این کارزار و خبرهای مربوط به آن به کانال تلگرام یا صفحه اینستاگرام کارزار مراجعه نمایید.

امضاکنندگان: 200 نفر

  • هلنا پناهی

  • فاطمه میرزایی

  • حسین حسینی

  • Farideh Heydari

  • گل احمد نظری

  • عبدالحفیظ عظیمی

  • زینت الله نظری

  • عبدالحفیظ عظیمی

  • نورمحمد سارانی

  • حمیده رضایی

  • عزیزگل محمدی

  • فاطمه موسوی

  • محمد عارف عظیمی

  • علی نجفی

  • سمیه بیانی

  • میرویس حسنی

  • نثاراحمد یعقوبی

  • زهره بیانی

  • امیر غلامی

  • نرگس میرزایی

  • سلیمه مرادی

  • سمیرا امیری

  • محمد ابراهیمی

  • احمدزی محمدی

  • رمضان تاجیک

  • محمدموسی علیزاده

  • کیمیا موسوی

  • فیض احمد علیزائی

  • خاطره بیانی

  • منصور یوسفی

بحث و گفتگو

معصومه محمدی : باسلام واحترام خدمت ملت ودولت شریف ایران اسلامی زن سرپرست خانوارهستم 3فرزنددارم زیر18سال هستند درخواست تمدید برگه سرشماری مان رادارم
💬 پاسخ
رضا مختاری در پاسخ به معصومه محمدی: ۳ فرزند یا ۳۰ فرزند؟
💬 پاسخ
س موسوی در پاسخ به رضا مختاری: زمستان@ سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت@ سرها در گریبان است@ کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را@ نگه جز پیش پا را دید، نتواند@ که ره تاریک و لغزان است@ وگر دست محبت سوی کس یازی@ به اکراه آورد دست از بغل بیرون@ که سرما سخت سوزان است@ نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک@ چو دیوار ایستد در پیش چشمانت@ نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟@ ز چشم دوستان دور یا نزدیک@ مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین@ هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...@ دمت گرم و سرت خوش باد@ سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای@ منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم@ منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور@ منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور@ نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم@ بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم@ حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد@ تگرگی نیست، مرگی نیست@ صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است@ من امشب آمدستم وام بگزارم@ حسابت را کنار جام بگذارم@ چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد!@ فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست@ حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است@ و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده@ به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندوه، پنهان است@ حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است@ سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت@ هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان نفسها ابر، دلها خسته و غمگین@ درختان اسکلتهای بلور آجین@ زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه@ غبار آلوده مهر و ماه@ زمستان است.@!
💬 پاسخ
محمود قبله علی : لطفا یک قدم برای کودکان مظلوم و گرسنه و بیمار و یتیم و زیر بمباران غره برداریم.لینک امضا: https://www.karzar.net/207365
💬 پاسخ
س موسوی : غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت# پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت@ طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد# و سفره ای که تهی بود، بسته خواهد شد@ و در حوالی شب های عید، همسایه!# صدای گریه نخواهی شنید، همسایه!@ همان غریبه که قلّک نداشت، خواهد رفت# و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت@ منم تمام افق را به رنج گردیده# منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده@ منم که نانی اگر داشتم، از آجر بود# و سفره ام-که نبود- از گرسنگی پُر بود@ به هر چه آینه، تصویری از شکست من است# به سنگ سنگ بناها، نشان دست من است@ اگر به لطف و اگر قهر، می شناسندم# تمام مردم این شهر می شناسندم@ من ایستادم، اگر پشت آسمان خم شد# نماز خواندم، اگر دهر ابن ملجم شد@ طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد# و سفره ام که تهی بود، بسته خواهد شد@ غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت# پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت@ چگونه باز نگردم، که سنگرم آنجاست# چگونه؟ آه، مزار برادرم آنجاست@ چگونه بازنگردم که مسجد و محراب# و تیغ، منتظر بوسه بر سرم آنجاست@ اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود# قیام بستن و الله اکبرم آنجاست@ شکسته بالی ام اینجا شکست طاقت نیست# کرانه ای که در آن خوب می پرم، آنجاست@ مگیر خرده که؛ یک پا و یک عصا دارم# مگیر خرده، که آن پای دیگرم آنجاست@ شکسته می گذرم امشب از کنار شما# و شرمسارم از الطاف بی شمار شما@ من از سکوت شب سردتان خبر دارم# شهید داده ام، از دردتان خبر دارم @ تو هم به سان من از یک ستاره سر دیدی# پدر ندیدی و خاکستر پدر دیدی@ تویی که کوچه ی غربت سپرده ای با من# و نعش سوخته بر شانه برده ای با من@ تو زخم دیدی اگر تازیانه من خوردم# تو سنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم@ اگر چه مزرع ما دانه های جو هم داشت# و چند بته ی مستوجب درو هم داشت@ اگرچه تلخ شد آرامش همیشه تان# اگرچه کودک من سنگ زد به شیشه تان@ اگرچه متهم جرم مستند بودم# اگرچه لایق سنگینی لحد بودم@ دم سفر مپسندید نا امید مرا# ولو دروغ، عزیزان! بحل کنید مرا@ تمام آنچه ندارم، نهاده خواهم رفت# پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت@ به این امام قسم، چیز دیگری نبرم# به جز غبار حرم، چیز دیگری نبرم@ خدا زیاد کند اجر دین و دنیاتان# و مستجاب شود باقی دعاهاتان@ همیشه قلک فرزندهایتان پر باد# و نان دشمنتان-هرکه هست- آجر باد@
💬 پاسخ
محمدمهدی طاوس فرد : پنجاه ساله مثل زالو دارید از خون مردم ایران تغذیه میکنید ، به زور هم که می‌خوان جداتون کنن می‌رید تو کار مظلوم نمایی . ما به شما هیچ بدهی نداریم ، این توقعات رو هم برید از همون طالبان مطالبه کنید . دیگه وقتشه به جای فرار و آویزون بودن برید مملکتونو بسازید.
💬 پاسخ
س موسوی در پاسخ به محمدمهدی طاوس فرد: خاتون و قوماندان، روایت زندگی ام‌البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون است. علیرضا توسلی معروف به ابوحامد ۱ مهر ۱۳۴۱ در افغانستان به دنیا آمد و ۹ اسفند ۱۳۹۳ در سوریه، شهر درعا شهید شد. ا. فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون بود. او تمام زندگی‌اش را رزمنده بود و در جبهه‌ها جنگید. با شروع جنگ ایران و عراق به کردستان رفته و بیش از یک سال در آن منطقه حضور داشت. وقتی جنگ ایران و عراق به پایان رسید، برای جنگ با ارتش شوروی به افغانستان رفت و دوباره در سال ۷۴، زمانی که نیروهای طالبان در افغانستان روی کار آمده بودند، دوباره به افغانستان رفت. در این میان با ام البنین ازدواج کرد. این ازدواج یک پسر به نام حامد و دو دختر برای آن‌ها به امغان آورد. وقتی بحران سوریه، آغاز شد، او در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ راهی سوریه شد و یک سال بعد در نبرد با جبهه النصره شهید شد. آرامگاه او در مشهد است.
💬 پاسخ
نرگس امینی در پاسخ به س موسوی: ههههه برو بابا ، این حرفا چیه باید اخراج بشید
💬 پاسخ

اخبار مرتبط با این کارزار



اگر شما خبر تازه‌ای دارید لطفا لینک خبر رسمی آن را از طریق کلید فوق ثبت نمایید.


تأیید کارزار جهت انتشار

این کارزار در چهارچوب قوانین پلتفرم کارزار تأیید و منتشر شد.



این کارزارها را هم حمایت کنید: