بسمِ اللهِ النُّورِ، بسمِ اللهِ الحِکمَهِ، بسمِ اللهِ الَّذی لا یُطفَأُ لَهُ سرَاجٌ، وَلا یَخبُو لَهُ نُورٌ، وَلا یُدرَکُ لَهُ سُلطَانٌ
إِلی آستانِ مبارکِ ولیِّ أمرِ مُسلِمین، رَهبَرِ فَرزانه و صَبورِ إِنقلاب إِسلامی حَضرتِ آیتاللهِ العُظمی خامنهای (أَدامَ عِزَّهُ وَأَطَالَ عُمرَهُ وَجَعَلَ لَهُ فِی کُلِّ یَومٍ فَتحاً وَنَصراً)
آن بزرگمرد تاریخساز، که در سکوتش بانگِ حَق طنینانداز است؛ در نگاهِ ژَرفش نشانههایِ نِجات هویداست و در صَبرِ عَظیمش، پیمانِ أُمت محفوظ.
سلام و درود خالصانهیِ ما نِثارِ آن وجود شَریف باد، که در عصرِ تَزویر و تَفرقه، پَرچمدارِ حِکمت وعَدالتاست، و در گِردباد فِتنههایِ غُبارآلود چِراغِ راهِ أُمت.
ای ستونِ استوارِ کاروانِ اهلِ یقین، ای نایب بَرحقِ حَضرتِ بَقِیَّهُ اللهِ الْأَعْظَمِ، إِمامِ مُنتَظَر مَهدیِ موعود (عَج) إِی پاسدارِ خونِ پاکِ شُهَداء و نِگاهبانِ آرمانهایِ بُلند إِنقلاب، در روزگاری که أَمواجِ سَهمگینِ نُفوذ، أَرکانِ إستِقلالِ مِلَّت را نِشانه گرفتهاند، و دَستهایِ آلودهیِ سُلطهطَلبان، از پَس پَردهیِ دیپلُماسی و رِسانه، در پیِ تَضعیفِ روحِ إِنقلاباند، دلهایِ مُؤمِن و جانهایِ مُشتاق، با تَمامِ وجود، به سویِ شما که مَظهرِ بَصیرت و حافظِ میراثِ إِمام و شُهَداء هستید، چِشمِ أُمید دوختهاند.
بیتَردید، آنگونه که در أَصلِ ۱۱۰ قانونِ أَساسی تَصریح شده، مَقامِ رَهبری، مَسئولِ تَعیینِ سیاستهایِ کُلِّیِ نِظام و ناظِر بر حسنِ إِجرایِ آنهاست؛ و این مَسئولیتِ خَطیر، در ذاتِ خود مأموریتِ صِیانت از کِیانِ إِنقلاب إِسلامی و پاسداری از خونِ شُهَداء را در بَر دارد.
إِمروز در سایهیِ عَملکرد بَرخی دولتها که باگِرایشهایِ آشکار به فَرهَنگ و سیاستهایِ بیگانِگان از مَبانیِأَصیلِ إِنقلاب فاصِله گرفتهاند، مَردمِ شَریفِ إِیران با دُشواریهایِ مَعیشتی، تورُّمِ أَفسارگسیخته، بیثَباتیِ إِقتصادی و قَطعیهایِ مُکرَّرِ بَرق دَستوپَنجِه نَرم میکنند.
خاموشیهایی که گاه تا چَندین ساعت در روز اِدامه دارد نه تَنها آسایش خانِوادهها را مُختَل کرده بلکه ضَربهای سَنگین بر پیکرِ إِقتصادهایِ خُرد وارد آورده؛ از نانواییهایِ مَحلّی تا دَرمَانگاههایِ کوچَک، از تولیدکنندگانِ خانِگی تا أَصنافِ روزمُزد، هَمه در مَعرَضِ زیانهایِ جُبرانناپذیرند.
سلسلهیِ خاموشیهایِ فَرساینده، همپیوند با آسیب به صَنایِعِ بُزرگ و إِختِلال در زَنجیرهیِ تولید، مُوجِب رکود، بیکاریِ پِنهان و أَفزایش نارِضایتیِ إِجتماعی شدهاست
و آنگاه که فِشارِ مَعیشت، بیتَدبیریِ مَسئولان و بیپاسخماندنِ مُطالِبات، طاقَتِ مردمِ نَجیب و صَبورِ این سَرزَمین را به مَرز گُسَست میرسانَد، و بُغضِ فُروخوردهیِ آرمانهایِ مُعلَّق در غُبارِ وَعدهها آنان را به سَطحِ خیابانها میکشاند تا در چارچوب قانون و با زَبانِ عَدالت فَریاد مَظلومیتِ خویش را در قامَتِ حَقطَلبیِ مَشروع و مَدَنی بُلند سازند؛ بیم آن میرود که این خیزش بهحق آماجِ نُفوذ عَناصرِ نامَطلوب داخلی و مزدورانِ خارجی گردد؛ آنان که در کمیناند تا با شُعلهوَر ساختنِ فِتنه، مُطالِبهیِ مَردم را به صَحنهیِ إِغتشاش بدل سازند و از دلِ دَردمَند أُمت، آتَش آشوب بَرپا کُنند، همان رُؤیایِ دیرینِ دشمنانِ سوگندخورده که سالیانِ دراز در تَمَنّایِ بازگشت به خاکیاند که هَر وَجَبَش به بهایِ جانِ شهیدی تقدیس و به خونِ پاکَش آبیاری گشته و امروز با دامهایِ فریب و شَبکههایِ نُفوذ از شکافهایِ اجتماعی پُلِ خیانت میسازند.
دلهایِ داغدارِ خانوادههایِ مُعَظَّمِ شُهَداء، وارِثانِ خونِ پاکِ عَزیزانشان نِگرانند مَبادا آنچه با إِیثار بنا شد، با غِفلت فُرو ریزد؛ و چشمها هَمه به تَدبیرِ استوارِ شما دوخته است تا بارِ دیگر نَسیمِ أُمید در جانها بَدَمد، إِی پاسدارِ عَدالَت و نِگَهبانِ عَهد وِلایت، ما جانبازانِ دَرد، آزادگانِ صَبر، رَزمندگانِ آتَش و إیمان، پاسدارانِ غَیور، أَرتِشیانِ سَلحشور، بَسیجیانِ جانسپُرده،خانوادههایِ شهید، آن ستُرگانِ سَربلند، صَبورانِ سَرمدی، مَفاخرِ مَکتب حَماسه، و مَظهرانِ وَقار و وَرع و آحاد پاک نَهاد کاروانِ یَقینِ مردمی با دلی مُشتاق و دَستی أُمیدوار، از آن عَرصهیِ مُکَرَّم مَسألت میکنیم: به إِشارَت و أَندَرز حَکیمانه، مَسئولانِ غافِل را به راهِ صَواب بازخوانید، و با بَهرهگیری از هَمهیِ ظَرفیّتهایِ قانونی و مَعنوی، چِراغِ أُمید را فُروزانتر سازید و نَقشههایِ شُومِ دُشمنان را به باد یَأس بسپارید.
و اینک خِطاب به قُوایِ سهگانهیِ جُمهوریِ إِسلامیِ ایران: قُوّهیِ مُقَنّنه که باید بانگِ رَسایِ حَق در صَحنِ تَقنین باشی و پَرچَمدارِ شرافتِ قانونگذاری و نِگَهبانِ مَرزهایِ عَقل و عَدالت.
قُوّهیِ قَضائیّه که باید تَرازویِ بیلَغزش إِنصاف باشی و پَناهِ مَظلُومان و شَمشیرِ حَق در بَرابَرِ ظُلم و فِساد.
قُوّهیِ مُجریه که باید بازویِ تَوانمَند خِدمت باشی و طَلایهدارِ تَدبیر و نِگَهبانِ کِرامَتِ مَردم در میدانِ عَمل.
مَگذارید جیفِهیِ فانیِ دنیا چِشمِ بینا را از دیدارِ حَقیقت مَحروم سازد و مَباد که زَرق و بَرقِ قُدرت و زَر، شما را از جادّهیِ صَواب به بیراههیِ هَوس کشانَد.
بر حَذر باشید که دَفترِ روزگار أُوراقِ عِبرَت را بیأَمان وَرَق میزند، مَباد که سَطرهایَش تِکرارِ تَلخِ واقِعهای کُهَن را باز نویسد و عَلیِ زمان چون مولایَش حِیدَرِ کَرّار در گِرداب دهشتبارِ دُنیاپَرستان بییار و یاوَر بمانَد؛
و روزگار روایتِ تلخی بیافریند، که ولیِّ خدا در سکوتِ سنگینِ تنهایی، غریب بمانَد.
همانگونه که پیشوایِ جانها در ژَرفایِ ظُلمانیِ چاهی از عهد کهن که حافِظِ أسرارِ أنبیاء و أولیاء بوده است به خلوتِ راز فرو شود و نَجوایِ جان را با دیوارههایِ رازپوش و صَخرههایِ رَصین در میان نَهَد؛ چاهی که دَهانَش به سُکوت گُشوده، أَمّا سینهاش از فریادهایِ فُروخورده أَنباشته است و پِژواکِ آهِ او در بَطنِ تاریخ چون ناقوس بیدارباد، وجدانِ خُفتگان را به لَرزَه درآوَرَد و خِردمندان را به تَأمُّل وادارَد.
پَس به پیمانی که با خُدا و خَلق بستهاید وفادار بمانید و دَست در دَستِ یکدیگر در سایهیِ پَرچمِ وِلایت، این کِشتی را از گِرداب فِتنه و طوفانِ طَمَع برَهانید که عِزّتِ شما در خِدمت به مردم است و بَقایتان در پیوند با حَق و نامِتان چُنان که بر صراطِ استقامت و ثباتِ میثاق گام نهید در دفترِ تاریخ به زَرِّ وفا و وِثاقت مَنقوش خواهد گشت.
در منتهای مقال، آنگاه که واژهها از مرز معنا فراتر میروند و قلم در برابر عظمتِ ولایتِ الهی سرِ تعظیم فرود میآورد، این هِندسهی بیان، در نهایتِ خضوع، به آستانِ نورانیِ ولیِّ مُطلقِ الهی تقدیم میشود.
؛
یا صاحِبَ الزَّمان، یا بَقیّهَ الله، یا مَهدیِ آلِ مُحمد (علیهمالسلام)؛ ای وعدهیِ تَحققیافتهیِ رَبّانی، ای ذخیرهیِ رحمت در روزگاری آکنده از اضطراب و ظلمت،
عهد پابرجاست و دلها در اشتیاقِ دیدار شعلهور.
در سایهیِ عنایاتِ سُبحانی، بیرقِ حقیقت را تا روزی که پرده از غیبت فُرو اُفتد برافراشته نگاه خواهیم داشت.
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج، وَ اجعَلنا مِن أَنصارِهِ وَ أَعوانِهِ وَ المُستَشهدینَ بَینَ یَدَیهِ، إِلَیکَ نَرفَعُ الدُّعاءَ وَ بکَ نَستَمسکُ فِی اللَّیلِ وَ النَّهارِ، وَ نَنتَظِرُ نَصرَ اللهِ الَّذی لا یَتَأَخَّرُ.
وَالسَّلامُ عَلی عِباد اللهِ الصّالِحینَ، الَّذینَ أَقامُوا لِواءَ الوِلایَهِ فِی وَجهِ الفِتَنِ، وَصَبَرُوا حَتّی أَزهَرَ النَّصرُ.
با نَهایَتِ اِحترام و اِخلاص، جانبازان، آزادگان، رَزمندگان، پاسداران، ارتِشیان، بَسیجیان، خانوادهیِ شُهداء و آحاد مِلّتِ ایران.