وزیر محترم آموزش و پرورش
با سلام؛
ما جمعی از والدین دغدغهمند دانشآموزان سراسر کشور، نسبت به سیاست فعلی وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان «مشارکت والدین در یادگیری کودک» اعلام نارضایتی شدید داریم.
این سیاست در ظاهر با هدف تقویت ارتباط والدین و فرزندان در فرایند آموزش مطرح شده است، اما در عمل به شکلی ناعادلانه و خستهکننده، بار اصلی آموزش و انجام تکالیف را از دوش معلمان برداشته و بر دوش خانوادهها گذاشته است.
در بسیاری از مدارس، بهویژه در مقطع ابتدایی، حجم بالایی از فعالیتها، دفترنویسیها، پروژهها، کاربرگها و کاردستیها عملاً توسط والدین انجام میشود و معلمان آن را «مشارکت والدین» مینامند.
ما والدین، هر شب کنارشان مینشینیم؛ نه برای بازی، گفتوگو و حمایت عاطفی، بلکه برای انجام درسهایی که گاهی از طاقت سنشان هم بیشتر است. این مسئله در کودکانی که از نظر بازهی سنی، درک و تمرکز ضعیفترند، ملموستر است؛ چراکه زیر این فشار، بیشتر آسیب میبینند.
ما که خود روزی دانشآموز بودیم، به یاد نداریم چنین حجم سنگینی از تکالیف را تجربه کرده باشیم. آن روزها در مدرسه یاد میگرفتیم، با خیال آسوده بازی میکردیم و شبها، خانه پس از انجام تکالیف کوتاه، جای استراحت و آرامش بود. اما متأسفانه امروز، کودکانمان با کوهی از تکالیف به خانه برمیگردند و ما والدین ناچاریم بار آموزشی را بهجای معلم به دوش بکشیم. حجم زیاد تکالیف و فشار بیش از حد آموزشی، کودکان را خسته، عصبی، مضطرب و فراری از درس کرده است. این وضعیت نهتنها موجب خستگی و فرسودگی روانی والدین و کودکان شده، بلکه متأسفانه بر روابط خانوادگی و عاطفی میان والدین و فرزندان نیز تأثیر منفی گذاشته است.
بسیاری از والدین اذعان دارند که فشار ناشی از انجام تکالیف سنگین، موجب افزایش تنش، پرخاش و سردی در روابط درون خانواده شده است. امروز خانهها پر از اضطراب، گریه و گاهی پرخاش شدهاند؛ نه از بیتوجهی ما، بلکه از درماندگی و متأسفانه گاهی منجر به تنبیه کودک از سوی والدین خسته و درمانده میگردد؛ در حالی که ریشهی مشکل در نظام آموزشی است، نه در کودک. حتی کیفهای سنگین و کتابهای بیشمارشان نشانهای از همین فشارند، چراکه خانهها به «دفتر دوم مدرسه» تبدیل شدهاند.
با ادامهی این روند، عملاً کیفیت تدریس پایین آمده و بخش مهمی از وظیفهی آموزش از مدرسه به خانه منتقل شده است. این امر عدالت آموزشی را نیز از میان برده، چراکه خانوادههایی که توان، وقت یا سواد کافی ندارند، ناخواسته از روند یادگیری فرزندانشان عقب میمانند.
ما امضاکنندگان این کارزار معتقدیم که «مشارکت والدین در یادگیری کودک» در وضعیت فعلی، تنها یک عنوان زیبا برای تحمیل بار آموزش بر دوش خانوادههاست.
ما خواستار آن هستیم که:
- وزارت آموزش و پرورش فوراً در این سیاست بازنگری کند.
- مدارس موظف شوند تکالیف دانشآموزان را متناسب با سن، توان و زمان واقعی آنها طراحی کرده و حتیالامکان در مدرسه به انجام برسانند.
- مفهوم واقعی «مشارکت والدین» بازتعریف شود؛ یعنی حمایت، پیگیری و همراهی عاطفی، نه انجام تکالیف و پروژهها بهجای کودکان.
بگذارید کودکان خودشان یاد بگیرند، نه والدینشان بهجای آنان.
بگذارید خانه، جای آرامش باشد؛ نه دفتر دوم مدرسه.
