رئیس محترم سازمان اداری و استخدامی کل کشور
وزیر محترم آموزش و پرورش
سلام؛
معلمی میتواند در مناطق مختلف، آن هم با توجه به تنوع زبانی، فرهنگی و گویش در ایران، بسیار مؤثر عمل کند که از بطن همان منطقه باشد؛ یعنی بومی و مقیم آن شهر یا شهرستان باشد تا بتواند ارتباط خوبی با دانشآموز برقرار کند.
در مناطقی که زبان فارسی، زبانی غیر از زبان مادری محسوب میشود و بهاصطلاح مناطق دوزبانه نامیده میشوند، معلمی میتواند مفهوم کتابها را بهدرستی به دانشآموز منتقل کند که با زبان اصلی دانشآموز آشنا باشد.
هنگامی که دانشآموز، مثلاً اهل روستایی در استان سیستان و بلوچستان و به تبع منطقه بلوچستان که زبان مادریشان بلوچی است باشد، معلمی میتواند بهدرستی مفاهیم کتاب را به آن دانشآموز منتقل کند که همزبان و همفرهنگ او باشد، نه از شهر و دیار و زبانی دیگر.
مسئله دوم، که فارغ از زبان است، در پی انتقالی رفتن پس از قبولی و استخدام است و همچنین مسئله اسکان و... معلمانی که شهر و دیارشان جایی نباشد که قبول شدهاند.
مثلاً اداره آموزش و پرورش برای تدریس درس عربی نیاز شدید به دبیر احساس میکند و این احساس نیاز را به بالادستیها ابراز مینماید؛ بهتبع آن، آزمون برگزار میشود و از آن آزمون قرار است دو نفر استخدام شوند.
دو برابر ظرفیت برای مصاحبه پذیرفته میشوند که سه نفر بومی همان منطقه و شهر هستند و یک نفر غیر بومی؛ حالا نه غیربومیای که مثلاً دو شهر یا یک منطقه تفاوت داشته باشد، بلکه کلاً از استانی دیگر.
پس از مصاحبه و نتیجه نهایی، فرد غیربومی پذیرفته میشود.
حالا بماند دردسرهای اسکان و مسائل دیگر؛ هنوز به دو هفته نرسیده، آن شخص هر روز بهجای آنکه در محل کار مشغول تدریس باشد، وقتش صرف رفت و آمد به اداره آموزش و پرورش همان شهرستان است. حالا برای چه؟ معلوم است؛ انتقالی گرفتن و رفتن به شهر و دیار خویش.
آن دبیر انتقالی میگیرد و میرود و باز آن منطقه لنگ دبیر عربی است، چون هنوز یک نفر کم دارد و از آن طرف، آن دو نفر بومی که بهخاطر همین غیر بومی پذیرفته نشدند، دلزده میشوند و زندگیشان نمیدانم به کجاها میکشد و به تبع، هزاران دانشآموزی که روزی فارغالتحصیل میشوند نیز امید به ادامه تحصیل را از دست میدهند و هزاران تحصیلکرده نیز امید به آزمون استخدامی دادن را از دست میدهند.
چارهای باید اندیشید...